در یک قرن گذشته کاناداییهای معلول، با مشکلات و موانع زیادی روبرو بودهاند. آنان باید با مشکلات عدم دسترسی مناسب به امکانات در محل کار، مدارس، ساختمانهای عمومی و بسیاری از مشکلات دیگر کنار میآمدند. افراد معلول و ناتوان، از جمله نابینایان، کسانی که قادر به حرکت نیستند، افراد دارای معلولیتهای ذهنی و همچنین ناتوانان جسمی، باید علاوه بر تحمل مشکلات جسمی و روحی، با مشکلات و موانع عدیدهای در محل کار و زندگی مبارزه و با بسیاری از مشکلات به ناچار کنار میآمدند. آنان حتی با افراد جامعه که قادر به درک مشکلات آنان نبودند دچار مشکل بودند. این افراد برای سالهای طولانی با موانع محیطی مانند راه پلهها، علایم و اخطارهای نوشتاری و مانند این مواجه بودند. علاوه بر این و به علت عدم آگاهی جامعه از مشکلات معلولین، آنان همیشه مورد تبعیض قرار میگرفتند.
در دهه هفتاد میلادی، توجه دولت کانادا به مشکلات معلولین جلب شد و نخستین قانونی که به حقوق خاص معلولین میپرداخت وضع کرد. قانون حقوق بشر کانادا برای کلیه کاناداییها، حقوق برابر بر اساس جنسیت، نژاد، ملیت و ناتوانی فرض کرد و به همه اتباع کانادا حقوق قانونی مساوی اعطا کرد. این نخستین و ضروریترین گام بود. حقوق بشر و عدالت، مهمترین حوزه قابل تحقیق و بررسی در خصوص حقوق معلولین است. حق برابر با سایر افراد و لزوم تطبیق شرایط با نیازهای معلولین، توسط قوانین کانادا به رسمیت شناخته شد. ارمغان ماده 15 منشور حقوق و آزادیهای کانادا برای معلولین، منافع برابر و حمایت قانونی از حقوق آنان بود. به این ترتیب هرگونه اعمال تبعیض و نابرابری در خصوص حقوق و برنامههای معلولین توسط دولت کانادا، به استناد قانون ممنوع شد. همه افراد دارای ناتوانی موقت یا دایمی، اعم از جسمی، مغزی، یادگیری و همچنین افراد دارای اختلالهای روانی و روحی، فارغ از اینکه ناتوانی آنها مشهود باشد یا پنهان، از نظر قانون ناتوان و جزو معلولین محسوب میشوند.
دولت کانادا همچنین مصوبات دیگری برای کمک به وضعیت افراد ناتوان و معلول وضع کرد. از جمله این قوانین، قانون نابینایان و قانون عدالت استخدامی است. بر این اساس، اکنون نابینایی و کم بینایی دارای تعاریف قانونی هستند و حقوق مرتبط با آنان در قانون ذکر شده است. آونتاریو نخستین استانی است که برای حمایت از همراهی سگهای تربیت شده با افراد نابینا در کلیه اماکن عمومی، قانون وضع کرده است، به نحوی که هیچ هزینه اضافه دولتی نباید برای همراهی و حضور این سگ، به فرد نابینا تحمیل شود. فرد نابینای استفاده کننده از سگ راهنما، همچنین دارای حقوق برابر با سایر افراد برای سکونت در منزل است و برای حضور سگ در منزل، هیچ شرط اضافهای نمیتوان بر او تحمیل کرد.
قانون عدالت استخدامی، از برقراری شرایط کار بدون هرگونه مانع، استقبال و ضمن اصلاح ضوابط
تبعیض آمیز استخدامی، به تشویق اجرای اصل برابری و عدالت، و برقراری تدابیر و امکانات منطبق با نیازهای افراد ناتوان در کانادا می پردازد. محل کار افراد معلول، باید با نیازهای آنان تطبیق داده شود؛ برای مثال امکان دسترسی به آسانسور برای افراد سوار بر ویلچر باید فراهم گردد. این قانون، اجازه نمیدهد که کارفرما، تقاضای کار افرادی را که برای تصدی شغل مشخص دارای شرایط هستند، فقط به دلیل ناتوانیِ آنها رد کند. اکنون اِعمال تبعیض نسبت به افراد ناتوان و معلول در محل کار، به هیچ عنوان قابل پذیرش نیست و به این ترتیب، نرخ اشتغال معلولین پیشرفت داشته است. علیرغم این رشد اشتغال، باز هم نرخ بیکاری در بین معلولین، همچنان سرسختانه بالاست و حدود دو سوم معلولین بیکارند. این رقم را با نرخ بیکاری افراد سالم که حدود یک چهارم است مقایسه کنید.
در کنار تلاش بیوقفه معلولین در زندگی، دولت کانادا گامهایی را برای تضمین رعایت منصفانه حقوق آنان و دسترسی معلولین به فرصتهای قانونی برای ایجاد یک زندگی در سطح زندگی افراد سالم برداشته است. معلولین برای تسلط بر شرایط خود تلاش میکنند و قانون نیز آنان را در این راه همیاری میکند. البته کانادا هنوز راه طولانی برای تطبیق محیط زندگی مناسب و سازگار با نیازهای معلولین در پیش رو دارد.
یک نمونه از مواردی که اخیراً رخ داده، زمانی بود که ربکا بلوت از ویندزور آونتاریو،که یک نابینای مطلق است، برای تکمیل فرم تمدید گذرنامه خود دچار مشکل شد و هیچ امکان جایگزینی به عنوان یک معلول به او ارایه نشد. این اتفاق در 22 مارچ سال 2017 اتفاق افتاد. ربکا از کارمند اداره گذرنامه، درخواست کرد تا به او در نوشتن پاسخ سوالات مندرج در فرم کمک کند، ولی به او گفته شد که این کار برخلاف ضوابط و مقررات اداره گذرنامه است و هیچیک از کارمندان اداره گذرنامه اجازه ندارند فرمها را به جای متقاضیان پر کنند. کارمند مربوطه به ربکا پیشنهاد کرد که او میتواند از فرم مخصوص نابینایان که به خط بریل، خط برجسته مخصوص نابینایان، تهیه شده استفاده کند، ولی به او یادآوری شد که این فرم فقط برای خواندن سوالات است و کمکی به ربکا برای پر کردن فرم نمیکند. البته همین پیشنهاد هم عملی نشد، چون فرمهای خط برجسته اداره گذرنامه تمام شده بود! در نهایت، ربکا مجبور شد با کمک کارمند اداره گذرنامه و با دست خط خودش شروع به تکمیل فرم کند.
ربکا به مامور اداره گذرنامه گله کرد که اگر شخصی قادر به در دست گرفتن قلم نباشد، تکلیف او چیست. در همین زمان،کارمند اداره گذرنامه به سراغ همسر ربکا رفت و از او درخواست کرد تا به جای ربکا فرمها را تکمیل کند، که این درخواست با مخالفت همسر ربکا مواجه شد. او گفت که کارمند اداره گذرنامه با چه توجیهی تا این حد به فردِ همراه یک معلول اطمینان میکند که از او بخواهد به جای او فرمها را تکمیل کند، در حالی که این همراه، ممکن است راننده تاکسی باشد که کرایه خود را گرفته و منتظر است تا او را پس از اتمام کار به مقصد برساند؛ حتی اگر این همراه، همسر فرد معلول هم باشد، شاید دچار سندروم اختلال در خواندن بوده و یا اصلا بیسواد باشد. این درحالی است که دولت، به دلایل امنیتی و به این علت کارمندان اداره گذرنامه را از همراهی متقاضی برای پر کردن فرم ها منع کرده، تا از اطلاعات شخصی افراد حفاظت و از جعل و سوءاستفاده جلوگیری کند. در سایت اداره گذرنامه کانادا، یک نسخه از فرمها برای پر کردن آنلاین و پیش از مراجعه به اداره گذرنامه در نظر گرفته شده تا افراد معلول بتوانند در منزل آن را به کمک دیگران تکمیل کنند. اما به گفته مسئولان اداره خدمات کانادا، این تسهیلات برای پر کردن فرمها، برای معلولینی که به اینترنت و تکنولوزی دسترسی ندارند هیچ فایدهای ندارد و آنان باید شخصاً برای پر کردن فرم به اداره گذرنامه مراجعه کنند که در این صورت همچنان دچار مشکل خواهند شد.
گرچه در دهههای گذشته، کانادا تلاشهای شایان توجهی در خصوص تسهیل دسترسی افراد معلول به امکانات را فراهم کرده است، با این حال موضوع پیش آمده برای ربکا بلوت، نقطه عطفی برای قانونگذاران فدرال خواهد بود تا از این پس دستورالعملهای دولتی مربوط به خدمت رسانی به مشتریان در سراسر کانادا را با انعطاف بیشتری تهیه نمایند.
برنامههای کمک به معلولین
اگر شما یا یکی از اعضای خانواده شما دچار معلولیت است، ممکن است دارای شرایط برای دریافت کمکهای برنامه حمایت از معلولین آونتاریو (ODSP)باشید. دو نوع کمک توسط دولت آونتاریو در این خصوص ارایه میشود: اول کمک هزینه مالی، و دوم حمایت از استخدام و اشتغال است. برای دریافت این کمکها، متقاضی باید بالای هجده سال سن داشته باشد، ساکن آونتاریو باشد، از لحاظ مالی در مضیقه باشد، و معلولیت او منطبق با تعریف ارایه شده در برنامه باشد. یعنی دارای معلولیت جسمی یا ذهنی قابل توجه و مستمر بوده و یا احتمال داده شود که از تاریخ تقاضا برای مدت یکسال یا بیشتر ادامه خواهد داشت. همچنین اگر معلولیت، مستقیماً منجر به محدودیت در فعالیت و اشتغال شده باشد و متقاضی برای تامین نیازهای مادی اولیه در تنگنا قرار گرفته باشد. ضمناً چنانچه هزینه تامین اقلام اساسی منزل متقاضی بیشتر از درآمد باشد، ممکن است کمک هزینه هم به او تعلق گیرد.
اگر معلول همچنان توانایی کار و فعالیت داشته باشد و یا بخواهد که کار کند، برنامه حمایت از اشتغال، به او کمک خواهد کرد. برای استفاده از این کمک، متقاضی باید بالای 16 سال سن داشته، ساکن آونتاریو بوده، قانوناً اجازه کار و اشتغال داشته باشد، دارای معلولیت جسمی یا ذهنی باشد به گونهای که پیدا کردن کار برای او مشکل باشد. مهم است که بدانید متقاضی استفاده از مزایای برنامه حمایت از اشتغال، نباید درحال استفاده از مزایای برنامه کمک هزینه مالی باشند. متقاضی باید بسته اطلاعات معلولیت خود را برای استفاده از این برنامه تکمیل و ارایه دهد . این بسته اطلاعات، شامل چند بخش است که بخشی از آن، تحت عنوان گزارش وضعیت سلامت، باید توسط یک متخصص درمان دارای مجوز تکمیل شود. این گزارش شامل اطلاعات گردآوری شده مربوط به سلامت متقاضی است و در آن نوع معلولیت، ممنوعیتهای پزشکی خاص و مدت رعایت آن، اقدامات درمانی انجام شده و توصیههای پزشکی برای زندگی روزمره بیمار، تاثیر بیماری بر توانایی کار و فعالیت بیمار و مراقبت از خود و نهایتاً امکان شرکت معلول در فعالیتهای اجتماعی، قید شده است. برای تعیین اینکه آیا معلولیت فرد متقاضی، مانعی برای رقابت شخص معلول با دیگران برای اشتغال محسوب میشود، تاثیر بیماری بر توانایی شخص برای آمادهسازی و کسب شغل باید لحاظ شود. با تمام این اوصاف، وضعیت برای بیماران دچار معلولیتها و اختلالات ذهنی، کمی متفاوت است. مشکل این افراد اصولاً در قدرت فکری و تصمیمگیری آنان است. لذا رفتار جامعه با این دسته از معلولین، متفاوت از سایر معلولین جسمی است و بیشتر معطوف به درمان و کنترل آنان است.
معلولیت، همیشه به عنوان مانع و محدودیت برای انجام امور تلقی نمیشود. شنیدن ماجرای موفقیتهای چشمگیر و نفسگیر افراد دارای معلولیت و نقص عضو در زمینههای مختلف، همیشه جالب و تعجبانگیز است. بررسی اینکه افرادی با تواناییهای فیزیکی یا فکری محدود، چگونه و با چه پشتکاری موفق به انجام کارهایی میشوند که افراد سالم با قابلیتهای کامل، جرأت یا انگیزه انجام آن را ندارند، موضوع مهمی است که پرداختن به آن، قطعاً به افزایش کارایی افراد سالم کمک خواهد کرد. یکی از زمینههای حضور موفق افراد معلول و ناتوان، ورزش و فعالیتهای ورزشی است. تا آنجا که برای این افراد، مسابقات جهانی و بینالمللی مستقلی با عنوان پارالیمپیک تابستانی و زمستانی، هر چهار سال یکبار پس از اتمام بازیهای المپیک، برگزار میشود. مطالعه زندگینامه تک تک این ورزشکاران معلول و تلاشهای آنان برای رسیدن به این مرحله از موفقیت، درسهای بزرگی به ما میآموزد. در اینجا به تلاشهای دو ورزشکار موفق اشاره میکنیم که معلولیت، انگیزه آنان را برای موفقیت، چندبرابر کرد.
زهرا نعمتی، یکی از موفقترین ورزشکاران ایران است. او متولد 1985 در شهر کرمان است و در جوانی در کلاسهای تکواندو شرکت کرد. با توجه به تواناییهایش، توانست بالاترین رتبه در این رشته، یعنی کمربند سیاه را اخذ کند و به عضویت تیم ملی ایران در آمد. آرزوی او شرکت در بازیهای المپیک بود. در سال 2003 و در سن 28 سالگی ستون فقرات او در یک تصادف رانندگی دچار آسیب شد و هر دو پای او از کار افتاد. پس از طی دوران درمان و بهبود حال عمومی، در سال 2006 او رشته تیراندازی با کمان را انتخاب کرد و در مدت شش ماه توانست به مدال قهرمانی در این رشته دست پیدا کند. او برای کسب این مقام با افراد غیرمعلول مسابقه داد و برنده شد. با توجه به استعداد باورنکردنی او در تیراندازی با کمان، در سال 2012 برای عضویت در تیم ملی برای شرکت در مسابقات تابستانی المپیک معلولان انتخاب شد و شگفتی را با دریافت دو مدال طلای مسابقات و کسب جایگاه نخستین زن ایرانی دارای مدال طلا در بازیهای المپیک تابستانی کامل کرد. زهرا همچنین مدال برنز تیم گروهی را در این مسابقات کسب کرد. پس از این موفقیت بزرگ، زهرا برای مسابقات المپیک تابستانی 2016 نیز برگزیده شد تا در بین افراد سالم در رشته خودش به رقابت بپردازد. او همچنین به عنوان سردسته کاروان تیم المپیک تابستانی ایران برای حمل پرچم در مراسم افتتاحیه بازیها انتخاب شد. زهرا پس از کسب مدال طلا گفت من میخواستم به جوانان ایرانی به خصوص دختران ثابت کنم که زن ایرانی چیزی از دیگران کم ندارد و حتی با معلولیت هم میتواند مقام و مدال کسب کند. من خواستم که به تمام ذهنیتهای غلط پایان دهم و خوشحالم که موفق شدم.
بزرگترین عامل قدرت زهرا نعمتی این بود که، او به خودش باور داشت. مادر زهرا میگوید پس از تصادف او را خندان میدیدیم؛ او شکایت نمیکرد و هرگز گریه نکرد. انتقال او از ورزش تکواندو به تیراندازی کار آسانی نبود. زهرا در مصاحبه با شبکه تلویزیونی WowWow گفت که تکواندوکاری که قادر به حرکت پاهایش نیست، مانند پیانیستی است که قادر به حرکت دستانش نیست. پس از تصادف، او به خودش اجازه نداد تا حس ناامیدی داشته باشد. او در خودش احساس قدرت میکرد، و پس از از دست دادن پاهایش، توانست جنبههای متفاوتی از درون خودش را پیدا کند.
دستاوردهای زندگی زهرا، هریک به تنهایی چشمگیر و قابل تحسین است، اما ورزشکاران دیگری هم وجود دارند که کارهای باورنکردنی انجام دادهاند. یکی از این ورزشکاران باتانی همیلتون است. او تمام وقت خود را به موج سواری مشغول بود و علاقهاش به این ورزش بی حد و مرز بود. در سن 13 سالگی و در یک روز آفتابی در ساحل جزیره کااووا در اقیانوس آرام، او با چند نفر از دوستان خانوادگیاش به موج سواری مشغول بود که یک کوسه به باتانی حمله کرد و دست چپ او را کاملاً از جای کند. در کمال ناباوری، باتانی همیلتون دقیقاً یک ماه بعد از این حادثه به موج سواری برگشت؛ اما با یک دست. او یک تخته موج سواری مخصوص برای خود درست کرد، اما پس از مدتی آموزش و تمرین موج سواری با یک دست، توانست مجددا بر روی همان تختههای موج سواری معمولی به ورزش خود ادامه دهد و در کمتر از یک سال بعد، باتانی در یک مسابقه بزرگ با افراد سالم به رقابت برخواست.
مهم است که افراد معلول به جای تمرکز و توجه به آنچه ندارند و کارهایی که نمیتوانند انجام دهند، به داشتهها و تواناییهای خود آگاه باشند. درست است که زهرا نعمتی پا نداشت، و بتانی همیلتون یک دست نداشت؛ اما آنها به موفقیتهایی دست یافتند که بسیاری از افراد سالم، فقط میتوانند رویای آن را ببینند. داستان زندگی پر از انگیزه این ورزشکاران بی نظیر، نمونه کوچکی است از این واقعیت، که اگر به تواناییهای خودمان باور داشته باشیم، به هر هدفی میتوانیم برسیم. اکنون بهترین فرصت برای پایان بخشیدن به باورهای غلط و نادرست درباره معلولین و آموزش تمرکز بر تواناییها و قابلیتهای فعلی آنان برای مشارکت بیشتر در جامعه همانند سایر افراد جامعه است.
به همین منظور، برنامه حمایت از معلولین آونتاریو، برای ایجاد فرصتهای برابر برای افرادی که به جهت معلولیت، نیاز به کمک و پشتیبانی دارند ایجاد شده است. وظیفه دولت، ایجاد جامعهای مبتنی بر عدالت است که در آن اشخاص، از یک سطح هماهنگ با یکدیگر به رقابت بپردازند. به همین جهت برخی افراد توانا، برای رسیدن به خط شروع رقابت، باید پشتیبانی و کمک اضافه دریافت کنند. پس از دریافت این کمکها و پشتیبانیها، شخص باید به بهترین وجه از موقعیت ایجاد شده استفاده کند.
Join the Conversation