با نگاهي بر تاريخچه وجود اتحاديهها در کانادا ميتوان به نقش مهم آنها در حفظ و اجراي حقوق کارمندان و کارگران پي برد. از اين جهت هر صنفي مي کوشد تا با تاسيس اتحاديه براي رفع نگراني هاي کارمندان يا کارگرانش بکوشد. وظايف دقيق و نحوه تاسيس اتحاديه مواردي است که به طور مختصر در اين مقاله به آن ميپردازيم.
• اتحاديه چيست؟
تاريخچه اتحاديهها به روابط تجاري در اواخر 1800 ميلادي برميگردد. ساختار اتحاديههاي کارگري و روابط آنها با کارفرماها از کشوري به کشور ديگر بسيار متفاوت است. در کانادا ساختار اتحاديههاي کارگري در قانونگذاري فدرال درتمامي استانها بسيار شبيه است، البته از استاني به استان ديگر تفاوتهاي کوچکي وجود دارد. قوانين حاکم بر روابط مديريت اتحاديه معمولا در قانونگذاري روابط کاري تنظيم شدهاند.
معمولا قوانين کار، بنيان سازنده يک اتحاديه کارگري را توضيح ميدهد. براي مثال قانون روابط کاري آنتاريو يک اتحاديه کارگري را اين گونه تعريف ميکند: يک سازمان تشکيل يافته با اهدافي خاص که شامل تنظيم و سازماندهي قوانين روابط بين کارمندان و کارفرمايان ميشود. معمولا قوانين کاري به اتحاديههاي کارگري اين حق را ميدهند که به صورت گروهي مذاکره کنند و به توافق برسند. بيشتر اتحاديههاي کارگري فعال در کانادا، سازمانهاي بزرگ ملي و نماينده هزاران کارگر و کارمند هستند. سازمانهاي مستقل، کوچک و محلي هم ميتوانند اتحاديه کارگري داشته باشند، اما به شرطي که تمام قوانين حاکم بر اتحاديهها را اجرا کنند.
اتحاديهها نماينده گروههاي خاصي از کارمندان و کارگران هستند که ميخواهند به صورت گروهي شرايط کاريشان را تثبيت کنند. کار اصلي اتحاديهها آن است که مطمئن شوند کارفرمايان توافقات آنها را ميپذيرند.
صنفهاي مختلف اتحاديه مخصوص به خود را دارند. در بخش دولتي اتحاديهها نماينده گروههاي بزرگي مانند، آموزش و پرورش، آتش نشاني و پليس هستند.
• تأسيس يک اتحاديه
اتحاديهها زماني به وجود ميآيند که تعدادي از کارمندان يا کارگران نگرانيهايي درباره شرايط کاري خود دارند و با اتحاديه موجود گفتگو ميکنند و يا با ايجاد آييننامهها، انتخاب مسئولين و پذيرفتن عضو، اتحاديه خود را تشکيل ميدهند. براي مثال در يک کارخانه افرادي که در مورد شرايط کاريشان نگران هستند، ممکن است تعداد کمي از کارگران باشند و آنها بخواهند نماينده ساير کارگران شوند. در اين مثال تمام گروه کارگران “بخش مذاکره کننده” “Bargaining Unit” ناميده ميشوند و تعدادي از کارگران که ميخواهند نماينده باشند احتمالا بخشي از کميته تشکيل دهنده اتحاديه خواهند بود. کارگران و کارمنداني که اعضاي تشکيل دهنده يک اتحاديه هستند، وظايف خاصي دارند. اولا آنها بايد نشان دهند درصد خاصي از کارمندان و کارگران در آن صنف اتحاديه را حمايت ميکنند. درصد مورد نياز براي حمايت از 25 درصد در ساسکاچوان تا 45 درصد در بريتيش کلمبيا تغيير ميکند. براي نشان دادن ميزان حمايت، اتحاديه کارتهاي عضويت با فرمهاي درخواست امضا شده اعضا را جمع ميکنند. زمانيکه درصد لازم براي تشکيل اتحاديه را بدست آوردند، براي گرفتن مجوز درخواست خود را به هيـأت رئيسه اتحاديه کارگري ميدهد.
پس از دادن درخواست به گروه هيأت رئيسه اتحاديه کارگري، در محل کار در يک زمان معين رأي گيري ميکنند. در طي روزهاي رأي گيري، گروه هيأت رئيسه اتحاديه کارگري اغلب با کارفرما و اتحاديه تماس ميگيرد تا مشخص کند کداميک از کارمندان يا کارگران حق رأي دادن دارند.
بسياري از اتحاديهها قوانين خاص خود را دارند، از جمله اينکه کدام گروهها بخش مذاکره کننده آنها را تشکيل ميدهند. براي مثال در بخش صنعتي آنتاريو، کارمندان و کارگران معمولا جدا هستند. همچنين کارمندان يا کارگران نيمه وقت و تمام وقت نيزاز يکديگر مستقل و جدا هستند. قوانين درباره گروههاي مختلف يک اتحاديه پيچيده و در حال افزايش هستند. براي گرفتن اطلاعات بيشتر درباره اين قوانين با گروه هيأت رئيسه کارگري به صورت مستقيم صحبت کنيد.
زماني که معلوم ميشود چه گروهي از کارگران يا کارمندان اتحاديه را تشکيل ميدهند، يک ليست رأي دهندگان تهيه ميشود.
معمولا رأي گيري به وسيله برگه رأي گيري انجام ميشود و معمولا توسط يک مسئول گروه هيأت رئيسه کارگري نظارت ميشود. در بيشتر استانها، اتحاديهها براي دريافت مجوز بيش از 50 درصد رأي کارمندان يا کارگران را لازم دارند.
در ادامه اين مطلب در شماره آينده، اشاره خواهد شد که اعضاي اتحاديهها چگونه ميتوانند در اتحاديههاي صنفي خود حضور فعالي داشته باشند و با شرکت در تعيين رهبري و يا پايان دادن به حق نمايندگي آنها در پيشبرد اهداف اتحاديه خود بکوشند.