خانواده، به یک گروه خویشاوند گفته میشود که در اجتماعی کردن فرزندان و برآوردن برخی از نیازهای بنیادی در جامعه، مسئولیت اصلی را به عهده دارد. در جهانی که محیط خانه میباید پناهگاهی باشد تا ساکنانش در آن بیاسایند و خستگی و رنجهای ناشی از دشواریهای محیط بیرون از خانه را به فراموشی بسپارند، خشونت خانوادگی واقعیتی آزار دهنده و غیر قابل انکار است.
زمانی که یکی از اعضای خانواده تلاش کند تا بر عضو یا اعضای دیگر خانواده به شکل جسمی یا روانی تسلط یابد، خشونت شکل می گیرد. به عبارت دیگر؛ پرخاشگری عبارت است از رساندن صدمه یا آسیب به فرد دیگر، به صورت تعمدی. همچنین میتوان گفت که خشونت خانوادگی یعنی مراقبت سایر اعضای خانواده با استفاده از زور و اعمال رفتارهایی که از نظر جسمی، جنسی و روانی خشونت آمیز هستند . خشونت در خانواده در واقع میان افرادی رخ می دهد که به سبب صمیمیت، ارتباط خونی یا قانونی به یکدیگر پیوند خورده اند.
خشونت در خانواده انواع و اقسام متعددی دارد: خشونت جسمی، خشونت روانی، خشونت جنسی، خشونت بهداشتی، خشونت مالی و… . خشونت خانوادگی ممکن است در یکی از اشکال همسرآزاری، کودک آزاری، فرزندکشی، ضرب و جرح و یا قتل والدین ظهور و بروز پیدا کند.
در بسیاری از مواقع خشونت خانوادگی می تواند نتایج بسیار جدی و یا حتی کشندهای برای قربانیان و یا شاهدان آن داشته باشد. طبق قانون، هر شهروند وظیفه دارد که با گزارش کردن خشونتهای خانوادگی که در جریان آن قرار دارند و یا در اطراف خود مشاهده میکنند، به پلیس کمک کنند تا از بروز فجایع احتمالی جلوگیری شود.
این داستان دو نوجوانانی است که در خانه خود و توسط خانواده مورد شکنجه و آزار قرار گرفتند و همانجا نیز درگذشتند:
فوریه سال جاری، دادگاه مردی که دو دهه قبل دختر خود را به قتل رسانده بود، به حبس ابد محکوم کرد. با شنیدن اظهارات 3 تن از بستگان نزدیک این دختر مشخص شد که او بارها توسط پدر و با همکاری نامادری خود مورد آزار و اذیت و گرسنگی قرار گرفته است.
اپال آستین، مادر جاماییکایی فقیری است که دو فرزند خود را در تاریخ 25 ژانویه 1991 برای آیندهای بهتر و روشنتر به کانادا میفرستد. ملانی دختر 13 ساله در آرزوی پرستار شدن و داین 12 ساله در رویای ستاره شدن در موسیقی پاپ به همراه کلیون، برادر ناتنی خود به تورنتو وارد شدند تا با پدر و نامادری زندگی خود را آغاز کنند، اما امروز فقط کلیون زنده است تا داستان را برای ما تعریف کند.
دادگاه میگوید که اورتون و همسر دیگرش ایلین به همراه سه فرزند اورتون که به تازگی از جاماییکا وارد تورنتو شده بودند و سه فرزند خودشان که در کانادا متولد شده بودند در یک آپارتمان یک خوابه در پارک دیل اقامت داشتند. هیچ یک از این بچه ها به مدرسه فرستاده نمیشدند و زندگی مخفیانه و نا مناسبی داشتند.
یک سال بعد جنازه داین به صورت مچاله روی چمنهای محوطه آپارتمان محل سکونتش پیدا میشود. آن زمان به نظر میرسید که او برای خودکشی از طبقه 22 به پایین سقوط کرده است و به دلیل کافی نبودن مدارک و شواهد لازم دادگاه نتوانست تشخیص دهد که آیا این امر یک حادثه بوده و یا این که قتلی صورت گرفته است.
در سال 2011 پس از اعتراف همسر اورتون برای کشیش مشخص میشود که ملانی در سال 1994 توسط پدرش به قتل رسیده است. پلیس بقایای جسد سوخته ملانی را در چمدانی در منطقه صنعتی دور افتادهای در شمال تورنتو پیدا میکند. در تحقیقات اولیه مشخص میشود که او در زمان مرگ فقط 50 پاند وزن داشته و استخوانهایش نیز از 21 ناحیه شکسته شده بودند.
پس از بررسیهای لازم و اظهارات بستگان ملانی، مشخص شد که او بارها مورد شکنجه و آزار و اذیت پدرش قرار گرفته است. برادر بزرگتر ملانی، کلیون، در جلسه دادرسی اظهار داشت که ملانی بارها مورد ضرب و شتم قرار میگرفته است. اگر ملانی از نگهداری نوزاد نامادریش سرپیچی میکرد، او را از غذا محروم کرده و ساعتها در کمد محبوس میکردند، و شبها اجازه نداشت که روی تختخواب بخوابد و باید روی یک تکه مقوا در اتاق نشیمن میخوابید. نامادریش به او میگفت که چون خیلی کثیف است نمیتواند از حمام استفاده کند و باید تابستانها در ایوان استحمام کند.
بنا بر اظهارات کلیون، که اکنون 41 سال دارد، زمانی که ملانی خیلی ضعیف شده بود و قادر به کنترل ادرار خود نبود، باید در سطلی که در ایوان قرار داشت، ادرار میکرد و کلیون نیز که تنها یک سال از او بزرگتر بود باید او را تمیز میکرد. گاهی اوقات نیز پدرش سر او را به زور داخل توالت قرار میداد و سیفون را میکشید.
پس از کشف جسد، کالبد شکافی توانست مشخص کند که در یک دوره زمانی 6 ماهه، بدن ملانی از 21 ناحیه مختلف شکسته شده است.
هیچکس شاهد این فجایع نبود و آنهایی نیز که شاهد بودند، سکوت کردند. همسایهها هیچ گزارشی از شنیدن صدای جیغ و یا درگیری به پلیس ارایه نکردند. خانواده نیز چیزی در مورد این خانه وحشت به پلیس نگفته بود. بعضی از اعضای خانه با اورتون همدست بودند و بقیه نیز از جان خود میترسیدند.
کلیون میگوید که پدرش آنها را تهدید کرده بود که اگر اعتراض کنند و یا به پلیس گزارشی بدهند کسی را میفرستد تا مادرشان را در جاماییکا به قتل برساند و به همین دلیل او و ملانی از ترس جانشان سکوت میکردند.
دادگاه پس از تحقیقات لازم اورتون را به حبس ابد محکوم کرد و تا 25 سال نیز اجازه درخواست آزادی مشروط نخواهد داشت.
Join the Conversation