روز بینالمللی بردباری (تحمل) چیست؟
16 نوامبر توسط سازمان ملل متحد به عنوان روز بین المللی بردباری
International day for Tolerance نامگذاری شده است. این روز برای پاسداشت تنوع و گوناگونی نوع بشردر سراسر جهان درنظر گرفته شده و سازمان ملل، از این روز برای تشویق و ترغیب احترام و بزرگداشت فرهنگ، نژاد و مذهب استفاده میکند. گوناگونی و تفاوت در دنیا به وضوح قابل مشاهده است و تنها راه اطمینان از بقای نوع بشر، تشویق به بالا بردن بردباری و تحمل در کلیه مناطق این کره خاکی است. 16 نوامبر، روزی برای یادآوری این نکته است که پذیرش و بردباری اهمیت والایی دارد.
تحمل و بردباری، تنها یک وظیفه ذهنی و روانی نیست، بلکه یک الزام قانونی هم هست. بردبار بودن نباید یک برتری یا مزیتی باشد که فقط به قشر خاصی ارایه میکنیم؛ بردباری، باید یکی از حقوق اولیه بشر محسوب شود. جان هیچ شخص زندهای در این دنیا از جان شخص دیگر با ارزش تر نیست؛ بنابراین احزاب سیاسی باید بخشی از قوانین را به تضمین برابری و فرصتهای برابر برای کلیه افراد جامعه با پسزمینههای مختلف اختصاص بدهند. نمونههای جاری و رایج عدم تحمل شامل بیعدالتی، خشونت، تبعیض و جداسازی و رفتار کلیشهای با اقلیتها است و از لحاظ تاریخی گروههای تحت فشار، عموماً شامل سیاه پوستان، سرخ پوستان، اعضای گروههای همجنسگرا و اقلیتهای جنسی، پناهندگان و افراد معلول بودهاند.
پروندههای حقوقی عدم تحمل
Racial Stereotypes
تبعیض نژادی بر اساس باورهای کلیشه ای
همانگونه که ذکر شد، یکی از نمونههای عدم تحمل، رفتار کلیشه ای است که به یک نژاد نسبت داده شده است. در این پرونده که موضوع آن در سال 2009 رخ داد، شاکی، آقای آدامز، به عنوان یک سیاهپوست، سه روز از کار معلق شده بود و برای بازگشت به کار، او ملزم به مشاوره با یک مشاور برای درمان پرخاشگری بود. چون او زمانی که از رفتار سرکارگر خود نا امید میشد، سر او فریاد میکشید. سرکارگر معتقد بود آقای آدامز، کنترل خود را از دست داده و او احساس خطر میکند. آدامز پس از اینکه از رفتن نزد مشاور، خودداری کرد از کار اخراج شد. شکایت آقای آدامز تحت عنوان اعمال تبعیض نژادی، به دادگاه حقوق بشر رفت. پس از بررسی این موضوع که مشخص شد نژاد آقای آدامز در رفتاری که با او میشده تاثیر داشته، چنین تصمیم گرفته شد که نژاد او و این باور کلیشهای که افراد سیاهپوست راحتتر خشونت به خرج میدهند، در اخراج او موثر بوده است.
گرچه رفتار افراد بر اساس باورهای کلیشهای ممکن است ناخودآگاه و بدون تعمد باشد ولی میتواند آثار بلند مدت بر یک گروه خاص نژادی برجا بگذارد. این باور که افراد سیاهپوست، تمایل به خشونت و رفتار مجرمانه دارند، میتواند منجر به اعمال نظارت بیشتر و پیش داوری بر این نژاد شود که این موضوع، خود منجر به برخورد بیشتر افراد سیاهپوست در برابر سیستم قضایی می شود.
تهمت های نژادپرستانه
Racial slurs in workplace
«یک بچه نیمه سیاه پوست، تنها دستآورد همخوابگی با یک سیاهپوست است». این عقیده رییس سابق کرل خان در برابر مواجهه با بچه دو نژادی اوست. این تهمتهای نژادپرستانه، که هر روز توسط تامپکین، صاحب شرکت اجاره کامیون به خانم کرل خان زده میشد، او را تبدیل به قربانی رفتار و گفتار کینهتوزانه کرده بود.
درجریان دادگاه، شاکی ادعا کرد که آقای تامپکین، به کارگران آسیایی خود نیز لقب «مهاجران احمقی که نمیداند چرا با وجود این تعداد سفیدپوست خوب، آنان را استخدام کرده» داده است. کارگران اقلیت نیز با عنوان «افراد تنبلی که خوششانس بودند که همین کار را پیدا کردهاند» خطاب میشدند.
پس از شنیدن اظهارات خانم کرل و طرف مقابل، قاضی تایید کرد که آقای تامپکین به صورت مستمر از تهمتها و الفاظ نژادپرستانه استفاده کرده است. به این ترتیب او به استناد قانون بشر آونتاریو، محکوم به پرداخت 25 هزار دلار به خانم کرل خان، بابت اعمال تبعیض و 6750 دلار بابت حقوق و مزایای از دست رفته ایشان بابت اخراج شد.
نکته مهم این پرونده، یادآوری این موضوع به جامعه است که «کارگران نباید با رفتارهای تبعیضآمیز کنار بیایند. کارگران حقوقی دارند که اگر بر اجرای آن پافشاری کنند، دیگران مجبور به تغییر هستند».
حتی در کشوری مانند کانادا که چند فرهنگی به صورت کامل در آن نمود دارد، میتوان افراد نژاد پرستی که خود را برتر میدانند پیدا کرد. لذا روزی مانند روز بینالمللی بردباری، برای منعکس کردن نظریه تنوع فرهنگی در جامعه و لزوم گرامیداشت صبر و بردباری، ضرورت دارد.
تبعیض مذهبی
Discriminatory bias based on religion
در پرونده سامانتا الوف در دادگاه عالی ایالات متحده، برخورد بین مد و اعتقاد، محور اصلی این دعوی بود. این پرونده به عنوان یک پرونده برجسته و مرجع، بر اهمیت لزوم دقت بر قابلیتها در استخدام افراد تاکید دارد. در سال 2008، سامانتا که در آن زمان 17 سال سن داشت، احساس کرد که مصاحبه او با شرکت مد آبرکرومبی و فیچ، بسیار خوب پیش رفته است. پس از اینکه او خبری از شرکت برای استخدام خود دریافت نکرد، از طریق یکی از دوستان خود در آن شرکت شنید که روسری او باعث عدم استخدام او شده است. شرکت اما این موضوع را تکذیب کرد. دادگاه عالی کانادا با این موضوع مخالفت کرد و اعلام شد که مخالفت شرکت با استخدام، موضوع رفتارهای مذهبی متقاضی استخدام بوده است. شرکت آبرکرومبی و فیچ این موضوع را که علت عدم پذیرش الوف، روسری او بوده است را تکذیب کرد. دادگاه عالی با این موضوع مخالفت کرد. به نظر این دادگاه، “این موضوع روشن است که انگیزه اصلی رد استخدام متقاضی کار توسط شرکت، بر این اساس بوده که شرکت قصد داشته تا از تطبیق خود با اعتقادات مذهبی او پرهیز کند”.
این پرونده تاکید دیگری بر موضوع تبعیض بر اساس اعتقادات مذهبی است. گرچه سامانتا میتوانست با مشغول شدن در این شغل پیشرفت خوبی داشته باشد، او از این حق به خاطر اعتقاداتش محروم شد. تحمل افراد با زمینههای مذهبی گوناگون، موضوع مهمی در محل کار است و باید صرفاً بر قابلیتهای اشخاص فارغ از تفاوتهای ظاهری آنان توجه کرد.
آزادی بیان و جرایم مبتنی بر نفرت
Freedom of speech VS. hate crime
مرز باریکی بین آزادی بیان و سخنان مبتنی بر نفرت منجر به جرایم خشن وجود دارد. با اتفاقاتی که در ایالات متحده در حال وقوع است و تظاهرات سفیدپوستان نژادپرست و طرفداران نازیسم، شناخت این مرز بسیار مهم است. بخش مهمی از دمکراسی، آزادی بیان و اعتقاد است. ماده (b)2منشور حقوق و آزادیهای کانادا، درخصوص “آزادی فکر، اعتقاد، عقیده، نظر و بیان و شامل آزادی مطبوعات و سایر وسایل ارتباط جمعی” است. آزادی بیان برای جامعه یک ضرورت است، حتی برای کسانی که نظرات غیر مقبول دارند چون باعث آشنا شدن جامعه با همه ابعاد یک موضوع خواهد شد.
در ایالات متحده، حتی نفرت انگیز ترین اظهارات نیز توسط قانون اساسی مورد حمایت قرار گرفته است. در سایر کشورها کوچکترین اظهار نظر مخالفی عواقب زیادی برای گوینده دارد. کانادا در میان این دو قطب قرار گرفته، و با وجود آزادی بیان، این حق، مطلق و بدون قید و شرط نیست. مردم، تا جایی آزاد در ابراز عقیده و بیان نظرات خود هستند که این بیان و نظر، متضمن ابراز تنفر نسبت به گروه یا شخص خاصی نباشد. در کانادا اظهارات تنفرانگیز، به “تحریک به نسل کشی یا خشونت علیه گروه نژادی، قومی، جنسی یا مذهبی خاص، و یا سایر گروههای شناخته شده” برمیگردد. گرچه ماده(b)2 منشور، اجازه آزادی بیان را داده اما ماده 1، به دولت اجازه تصویب قوانینی که محدودیتهای معقولی به منظور دستیابی به منافع اجتماعی بیشتر را وضع کند میدهد. در حالیکه کانادا ستایشگر دمکراسی است، باید میزان مشارکت او در دمکراسی را سنجید. اما میزان و معیار “معقول بودن” برای تصویب مقررات توسط دولت و مخالفت با آزادی بیان و صحبت چیست؟ برخی عقیده دارند که به دولت اختیارات و قدرت زیادی داده شده که این باعث می شود که ماهیت اصلی دمکراسی از بین برود.
چه کسی و چگونه میتواند معظل عدم تحمل را حل کند؟
سازمان ملل متحد، 5 روش برای حل این مشکل در سراسر جهان معرفی کرده است:
گام نخست: مبارزه با عدم تحمل، نیازمند قانون است. دولتها مسئول اجرای حقوق بشر و مجازات جرایم مبتنی بر نفرت و تبعیض هستند. دولتها همچنین باید اجازه دسترسی برابر به سیستم عدالت را حتی برای افراد بی بضاعت فراهم کنند.
گام دوم: مبارزه با عدم تحمل، به آموزش نیاز دارد. عدم تحمل در اغلب موارد، ریشه در جهل و ترس دارد. بچه ها در سنین جوانی باید در خصوص اهمیت تحمل و همچنین پذیرش دیگران، فارغ از دیدگاه و اعتقاد آنان آموزش ببینند. عدم تحمل همچنین با خودبزرگ بینی و این باور قدیمی که برخی مناطق و برخی مردم جهان دارای برتری نسبت به دیگران هستند همراه است. تنها با آموزش است که میتوانیم این تفکرات خشک و سخت را تغییر دهیم و به تفاوتها احترام بگذاریم.
گام سوم: مبارزه با عدم تحمل، نیازمند دسترسی به اطلاعات است. یکی از خطرناکترین انواع برانگیختن عدم تحمل، توسط گروههای سیاسی انجام میشود. سیاستمداران و دولتمردان، به منظور پیشبرد اهداف و برنامههای سیاسی خود، مردم را غرق در آمار و اطلاعات عوامانهپسند درخصوص گروه یا اشخاص خاص میکنند. بسیار مهم است که به آزادی مطبوعات مجال داده شود تا مردم اجازه انتخاب و دسترسی به اخبار مختلف و مراکز ارایه اطلاعات را داشته باشند. به این ترتیب مردم مورد هجوم اطلاعات و اخبار هدایت شده و کنترل شده قرار نخواهند گرفت.
گام چهارم: مبارزه با عدم تحمل، نیازمند آگاهی و بیداری شخصی است. بر اساس گزارش سازمان ملل متحد، “هرکدام از ما باید از خود بپرسیم آیا من انسان بردباری هستم؟ آیا من دیگران را بر اساس باورهای کلیشهای قضاوت می کنم؟ آیا من کسانی را که با من تفاوت دارند را طرد میکنم؟ آیا من مشکلات خود را به گردن دیگران میاندازم؟”. بر این اساس میتوانیم نسبت به برنامه ریزی برای خودآگاهی اقدام کنیم. اگر همه افراد به صورت انفرادی برای حل مشکلات خود برای عدم تحمل و بردباری اقدام کنند، تاثیر مثبت بیشتری بر روی جامعه خواهد گذاشت. پیش از سوال درباره رفتار دیگران، از خودمان سوال کنیم.
گام پنجم: مبارزه با عدم تحمل، نیازمند راهحلهای منطقهای و محلی است. پیش از آنکه موضوعی جهانی و فراگیر شود، باید از اجتماع خودمان شروع کنیم. مهم است که به این موضوع توجه کنیم که ما به عنوان یک انسان، قدرتهای نامحدودی داریم که ما را قادر میسازد تا پیش از جهانی شدن مشکلات، از آن تواناییها در مسیر مثبت و برای تشویق بردباری استفاده کنیم. بهتر است تغییر را از اطراف خودمان آغاز کنیم.
تلاشهای کانادا
در سال 2015، یکی از نخستین اقداماتی که توسط نخست وزیر، جاستین ترودو انجام شد، تشکیل کابینهای متشکل از طیفهای گوناگون بود. سی صندلی دولت کانادا، به تساوی بین زنان و مردان تقسیم شد. هدف ترودو از تعیین اعضای دولت از بین اقوام و مذاهب مختلف و با زمینههای اجتماعی متفاوت، نشان دادن تصویری درست از کانادا است. این نمونهای بزرگ از تلاش یک دولت برای تشویق به تحمل و بردباری و نمایندگی علایق و منافع گروههای اجتماعی مختلف از طریق صدای مستقیم نمایندگان آنان است. علاوه بر این، دولتی که بردباری را تشویق میکند، نمونهای برای سایر کشورها می شود.
حرکت بزرگ دوم که توسط دولت انجام شد، گشودن مرزهای کانادا بر روی پناهجویان سوری بود. کانادا پذیرای 25 هزار پناهجوی سوری بود که به دنبال سرپناهی جدید در کشور ما بودند. این اقدام راهی بود برای دولت ترودو که انساندوستی و مهربانی را در جهان تشویق کند. این اقدامات و تلاشهای سخاوتمندانه توسط کشورهایی مانند کانادا، میتواند به بالا بردن تحمل و بردباری در کلیه مناطق جهان کمک کند.
درصورت قربانی تبعیض شدن چه کار کنیم
اگر فکر میکنید قربانی تبعیض یا تعرض شدهاید، میتوانید شکایت خود را به شورای حقوق بشر استان آونتاریو (HRTO) ارایه کنید. این شورا برای حل و فصل پروندههای مرتبط با نقض قانون حقوق بشر تشکیل شده است. نخستین اقدامی که شورای حقوق بشر انجام میدهد، ارایه فرصت به طرفین برای صلح و سازش در خصوص مشکلات خود از طریق خدمات میانجیگری است. درصورت عدم حصول نتیجه، شورای حقوق بشر تشکیل جلسه میدهد.
Join the Conversation