هروقت یک شخص، شرکت تجاری، سازمان یا حتی خود دولت مرتکب عملی شود که باعث صدمه دیدن یا وارد شدن خسارات مالی به شما شود، لازم است در یکی از دادگاههای مدنی کانادا اقامه دعوی کنید.
“دادخواهی مدنی” یا “اقامه دعوی” جریانی قانونی است که با حقوق خصوصی یا مدنی و تعهدات سروکار دارد و با اقامه دعوی کیفری فرق دارد. دعوی کیفری شامل حقوق و تعهداتی میشود که نه تنها اشخاص به طور خاص بلکه همه جامعه را تحت تاثیر قرار میدهد. پروندههای دادخواهی مدنی در دادگاههای مدنی تشکیل میشوند. پیچیدگی مراحلی که باید طی شوند تا دادخواهی شروع شود و محلی که در آن پرونده شما رسیدگی میشود، به مقدار مطالبه شما بستگی دارد. مثلا، برخی دادگاهها توانائی اجرای مطالبات تا سقف 5000، 10000 یا 25000 دلار را دارند. دادگاههایی که مطالبات کوچک را اداره میکنند، برای خدمات تشکیل پرونده و سند هزینه کمتری میگیرند. همچنین دعاوی کوچک بدون استفاده از وکیل هم، شنیده و رسیدگی میشوند. ولی اگر بخواهید، از جریان افتادن به موقع پروندهتان اطمینان حاصل کنید، مدارکتان به درستی تهیه و تکمیل شوند، و تمامی مواد قانونی رعایت شود، بهتر است با یک وکیل مشورت کنید.
سیستمقضائی مدنی کانادا تمامی اختلافات و ناسازگاریهای “حقوق خصوصی” از جمله تصادفات خودرو تا اختلافات قراردادها را بررسی میکند. در بسیاری موارد، دادگاه قوانین مربوط به “Tort“ را اجرا میکند که برای هر کسی که عمدا یا سهوا با عمل اشتباه دیگران مثل سهلانگاری دچار ضرر و زیان شده باشد جبران خسارت میکند.
قوانین مربوط به “Tort” به این موضوع اشاره میکند که همه ما نسبت به دیگران مسئول هستیم، چه این وظیفه برحسب اجبار قانونگذاری باشد و یا طی چندین قرن عرف به ما تحمیل شده باشد. مثلا، یک دادخواهی موفق نیاز به مدارکی دارد که نشان دهد اشخاص، شرکتهای تجاری یا دولت که نسبت به شما مسئول هستند حقتان را پایمال کرده و به صورت مستقیم و غیر مستقیم در صدمه و خسارت زدن به شما نقش داشتهاند.
دادگاههای مدنی با موارد جالبی دراجرای قوانین مربوط به “Tort” سرو کار دارند، مثل اینکه آیا خسارت وارد شده به شما قابل پیش بینی بوده یا نه و یا طرف دیگر، استانداردهای ایمنی مورد انتظار از یک “فرد معقول” در آن شرایط را رعایت کرده است یا خیر.
حوزه دیگر حقوق خصوصی که دادگاههای مدنی با آن سر و کار دارند مجادلات و اختلافات قراردادهاست. در این موارد، دادگاه به دقت توجه میکند که آیا توافقی واقعی بر انجام دادن کار و یا انجام ندادن آن وجود داشته است. قانون قراردادها میتواند پیچیده و مشکل باشد و عوامل متنوعی میتوانند قرارداد را مختل یا نقض کنند. از جمله پنهان کاری، اشتباهات واجبار.
برخلاف سیستم قضائی کیفری، در دادگاههای مدنی معمولا هدف، مجازات کسی نیست. بلکه هدف جبران خسارت و صدمه وارد شده به اشخاص و در صورت امکان، بازگرداندن آنها به حالت سالم و سلامت قبل از وقوع حادثه است. همچنین دادگاههای مدنی در مقایسه با دادگاههای کیفری الفاظ و کلمات دیگری به کار میبرند. در پروندههای دادخواهی مدنی، طرف شروع کننده ”خواهان” (Plaintiff) و طرف دیگر”خوانده” (Defendant)نامیده میشود که به او اتهام خطا کاری وارد شده است.
و این نکته بسیار مهم است که به خاطر داشته باشید اگر اقامه دعوائی قانونی از یک طرف و یا طرف دیگر ارائه شود، هیچکس با جرم کیفری مواجه نمیشود و”گناهکار” شناخته نمیشود فقط ممکن است برنده یا بازنده باشد.
پس وقتی افراد برای جبران خسارت خود از فرد دیگری در جامعه شکایت کنند، یک پرونده مدنی آغاز میشود و برای محکومیت کیفری فردی در دادگاه یک محکمه کیفری نیاز است. این دو نوع محکمه با هم متفاوت هستند و هر یک اهداف، اصول و رویههای مخصوص به خود را دارند.