هنگامی که ملانی جانسون Melanie Johnson لباس عروس دلخواه خود را به مبلغ ۲۲۹۴ دلار خریداری کرد هرگز فکر نمیکرد روزی این لباس را به دادگاه بفرستد. تاریخ عروسی برای ۱۵ اکتبر تعیین شده بود و ملانی که خیالش از بابت خرید لباس عروس آسوده شده بود، اطمینان داشت که شش ماه فرصت، کافی است تا خیاط خوبی را یافته و طرح و مدل لباس ساقدوشها را انتخاب کند. او خیاطی را به توصیه یکی از همکارانش انتخاب کرد و سفارش دوخت چهار لباس برای ساقدوشها و یک لباس برای دختری که مسئول گل ریختن در مسیر ورود عروس است را به آن خیاط و طراح لباس در کلگری آلبرتا داد. آنها توافق کردند که خیاط، کلیه لوازم مورد نیاز برای دوخت لباسها را تهیه کرده و در آخر هزینه لباس هر یک از ساقدوشها را هنگام تحویل، جداگانه از آنان بگیرد. کمی بعد، چهار ماه مانده به عروسی، ملانی برای اندازهگیری مجدد لباس عروس که جداگانه از جای دیگری خریداری کرده بود، با همان خیاط توافق کرد تا قبل از عروسی، لباس را طی چند جلسه مجددا اندازهگیری کرده و در صورت نیاز تغییر سایز لازم را انجام دهد. همچنین قرار شد خیاط یک تور عروسی با جزئیات توافقی برای او تهیه کند.
با نزدیک شدن تاریخ عروسی، پیامهای تلفنی و ایمیلهای فراوانی بین آن دو ردوبدل شد اما ماجرا پایان ناخوشایندی داشت. ملانی ۲ روز قبل از مراسم لباس خود را دریافت کرد و روز بعد هنگامی که خواست آنرا امتحان کند با کمال تعجب متوجه شد که لباس اندازه او نیست، چین و چروک دارد و در بعضی جاها دوخت آن جمع شده است. کوک درزها کاملا دیده میشود و از بعضی از آنها نخ آویزان است!
لباس ساقدوشها آماده نبود و سرانجام صبح روز عروسی تحویل داده شد. پس از پایان مراسم ملانی از خیاط مذکور در دادگاه دعاوی کوچک شکایت کرد و خواستار آن شد که خیاط کل هزینه لباس او، هزینههای جانبی که بدلیل تاخیر در تحویل لباس ایجاد شده بود و هزینهای در مقابل استرس روانی که در نتیجه همه اینها بر او وارد شده بود پرداخت کند.
دادگاه مساله را از دو جنبه بررسی کرد. اینکه آیا خیاط قرارداد را نقض کرده است؟ آیا آنچه را که طبق قرارداد باید تحویل میداد به نحو مناسب تهیه کرده و در زمان مناسب تحویل داده است؟ دوم اینکه در صورت نقض قرارداد چه مبلغی باید به ملانی به عنوان خسارت پرداخت شود؟ آیا ملانی باید در مقابل استرس فکری که متحمل شده خسارت بگیرد؟
طبق شواهدی که ملانی به دادگاه ارائه کرد، پس از اینکه همکارش این خیاط را به او معرفی کرد، ملانی در ماه اپریل با خیاط ملاقاتی داشت که طی آن خیاط مذکور طرحی را برای لباس ساقدوشها به او ارائه داد. خیاط به او گفته بود که در طراحی و دوخت لباس تجربه چند ساله دارد. ملانی به دادگاه گفت که فکر میکرد لباسها در اواسط ماه سپتامبر یعنی یک ماه قبل از مراسم آماده خواهند شد، چراکه خیاط گفته بود برای دوخت آنها و تغییر اندازه لباس عروس وقت بسیاری باقی است. یک ماه پس از آنکه ملانی لباس عروس را به خیاط داده و بر سر اندازهگیری و انجام تغییرات با او توافق کرد ملانی باردار شد. او مساله را به خیاط اطلاع داد و قرار شد که اندازهگیری مجدد را به زمانی نزدیکتر به تاریخ مراسم موکول کنند.
در طول چند ماه پس از آن، دو طرف به طور مداوم با هم در تماس بودند و خیاط ملانی را از مشکلاتی که با آنها مواجه شده بود، مانند مشکل بر سر پیدا کردن پارچه و اندازهها و غیره آگاه کرد. یک ماه پیش از مراسم، ملانی در ۱۲ سپتامبر از خیاط خواست که برای پرو لباس حدودا دو سه هفته پیش از مراسم تاریخی را تعیین کند و همچنین تاریخ دیگری را برای پرو آخر، یک هفته قبل از مراسم در نظر بگیرد. اما خیاط پاسخ قطعی به او نداد. همچنین طبق شواهد ارائه شده به دادگاه، پیامها بین ۱۸ تا ۲۷ سپتامبر نشان میداد که ملانی در تلاش بود تاریخی را برای پرو لباس ساقدوشها با خیاط هماهنگ کند. اما خیاط هم درگیر مشکلات شخصی بود و هم به ملانی اطلاع داد که برای یافتن پارچه به مشکل برخورده است. روز ۲۷ سپتامبر ملانی از خیاط درخواست کرد که هفته بعد برای پرو لباس عروس تاریخی را تعیین کند. پاسخ خیاط این بود که مریض است و چرخ خیاطی او از کار افتاده است و او مجبور شده چرخ همسایه را قرض بگیرد. سرانجام ملانی موفق شد روز یکشنبه ۹ اکتبر لباس را پیش خیاط پرو کند. دو روز بعد ملانی از خیاط خواست که مشخص کند چه زمانی لباسها را تحویل خواهد داد. اما باز هم پاسخ خیاط این بود که چرخ خیاطی خراب است و کارها کند پیش میرود.
بالاخره خیاط روز پنجشنبه ۱۳ اکتبر لباس عروس را تحویل داد، اما از لباس ساقدوشها خبری نشد. صبح جمعه، ملانی که از این موضوع بسیار ناراحت بود، باید برای شرکت در تمرین مراسم عروسی به محل مراسم یعنی کنمور Canmore میرفت. او قبل از حرکت، پیگیری لباس ساقدوشها را به یکی از آنها سپرد. آن روز هنگامی که او برای تمرین مراسم لباس را بر تن کرد، از آنچه میدید بسیار ناراحت و شگفت زده شد. او مجبور شد ساعتها بر روی لباس کار کند تا انبوه نخهای آویزان و کوکهای قابل دید را جدا کند. تور عروسی نیز کامل نبود و او مدتی را هم بر روی آن کار کرد. ملانی در دادگاه شهادت داد که آن شب او دچار بحران روحی شد به نحوی که نامزدش مجبور شد برای آرام کردنش به او بپیوندد. ساقدوشها نیز این مساله را تایید کردند.
او ساعاتی از شب را به جستجوی یک خیاط دیگر که بتواند مشکلات لباس را برای او برطرف کند پرداخت. همزمان، یکی از ساقدوشها که در کلگری مانده بود تا ساعاتی از بامداد روز عروسی، با خیاط کار کرد تا لباس ساقدوشها را آماده کند. ملانی موفق شد خیاطی را در کلگری پیدا کند که صبح روز بعد یعنی روز مراسم، مشکلات لباس را برطرف کند. او صبح زود از کنمور به سوی کلگری حرکت کرد و با کمک خیاط جدید توانست مشکل اندازه لباس را برطرف کند، اما درزها و قسمتهایی از لباس که جمع شده بود قابل ترمیم نبود. به این ترتیب ملانی با طی مسافت ۱۰۰ کیلومتری بین دو شهر، وقت آرایشگاه را از دست داد و حتی ۴۵ دقیقه دیر به مراسم رسید. به همین دلیل عکاس نتوانست
از آماده شدن عروس در ساعات پیش از مراسم عکس بگیرد.
ملانی که در مقابل همه این خسارتها به دادگاه شکایت کرده بود، شهادت داد که لباس اصلا در شرایطی نبود که بتوان آنرا پوشید اما او چارهای جز پوشیدن آن لباس نداشت.
در دادگاه، مدعی علیه (خیاط) بخاطر مشکلات پیش آمده برای شاکی ابراز تاسف کرد و توضیح داد که هنگام کار بر روی این قرارداد با مشکلات زیادی مواجه شده است. او گفت فکر میکرده که لباس عروس در شرایط خوبی بوده و شهادت داد که آنرا اتو کرده بود و از مشکلات آن آگاه نبود و در صورت آگاهی برای رفع آن کمک میکرد. او در یک ایمیل از شاکی بخاطر آنچه اتفاق افتاده و استرس ناشی از آن عذرخواهی کرد. او عنوان کرد که مسئولیت مشکلات پیش آمده را میپذیرد و بابت تغییر اندازه لباس از شاکی هزینه ای نمیگیرد.
پس از تحلیل و بررسی پرونده، دادگاه اعلام کرد از آنجا که قرارداد بر سر لباسهایی بوده که برای مراسم عروسی درخواست شده بودند، لزوم تحویل در وقت مناسب و انجام کار به نحو شایسته را ایجاب میکرده است. دادگاه مدعی علیه (خیاط) را به دلیل عدم ارائه کار مناسب در مورد تغییر اندازه لباس عروس مقصر شناخت. عکسهایی که بهعنوان مدرک به دادگاه ارائه شد نشان میداد که حتی بعد از تلاش خیاط دوم، لباس هنوز هم به دلیل نواقص بسیار در خور مراسم عروسی نبود. همچنین خود لباس نیز که بهعنوان مدرک ارائه شد نشان میداد که درزها و کوکها نمایان است و از آنها نخ آویزان است. اینکه لباس اتو نشده بود قابل اثبات نبود. همچنین در مورد تور عروسی دادگاه ادعای مدعی علیه را که گفته بود این فقط یک سو تفاهم بود و او فکر میکرد شاکی تور را دو لایه خواسته بود نه سه لایه، پذیرفت. از آنجا که شاکی از پیش باردار شدن خود را به خیاط اطلاع داده بود، دادگاه اعلام کرد که مدعی علیه به عنوان یک خیاط حرفهای (آنطور که خود ادعا کرده بود) وظیفه داشت زمانبندی مناسبی را برای پرو لباس و انجام تغییرات لازم در نظر بگیرد.
شاکی در شکایت خود مبلغ ۲۲۹۴ دلار بابت هزینه کامل لباس عروس به علاوه مبالغی دیگر برای هزینههای جانبی را درخواست کرده بود. دادگاه پس از تحلیل و بررسی، حکم کرد که مدعی علیه (خیاط اول) باید مبلغ ۵۰۰ دلار خسارت برای عدم انجام تغییرات مناسب و تحویل دیر هنگام لباس بپردازد. همچنین در مورد هزینههای جانبی، دادگاه پرداخت مبلغ ۷۰ دلار دستمزد خیاط دوم و ۶۴ دلار هزینه بنزین برای رفت و آمد بین کنمور و کلگری را تایید کرد. مدعی علیه همچنین باید مبلغ ۱۰۰۰ دلار بابت استرس و ناراحتی ایجاد شده به سبب عدم تحویل کار مناسب، ۲۰۰ دلار بابت هزینه فایل و ۱۰۰ دلار برای دیگر هزینهها بپردازد.