زوجهای جوان پس از مدتی تصمیم به بچهدار شدن میگیرند، اما گاهی طی چند سال تلاش، نمیتوانند که بچهدار شوند و این شروع دل نگرانیها و اضطرابها میشوند. آنها هرچه تلاش میکنند بینتیجه است و این امر در مواقعی مشکلاتی را برای زوجها به همراه دارد. مشورت با دکترهای متخصص و استفاده از داروهای مختلف و درمانهای گزاف هم، راه به جایی نمیبرد.
برای حل این مشکل، گاهی به زوجها پیشنهاد میشود از راه “رحم اجارهای” میتوانند با استفاده از تخمک و اسپرم خود، در رحم فرد دیگری بچهدار شده و به آرزوی خود برسند.
اینجاست که زوجها فقط از هم میپرسیدند: آیا این کار درست است؟ و اینکه قانون از چه کسی حمایت میکند؟ تعلق عاطفی کودک به کدام یک خواهد بود؟ نقش مادری که نه ماه او را پرورش داده است چه میشود؟ آیا منطق و قانون جوابی برای حس مادرانه پس از 9 ماه بارداری دارد؟
پاسخ به این سوالات درهر جای دنیا، شیوه خاص خود را دارد و باید بر اساس قوانین حاکم بر کشور به این سوالات پاسخ داد:
درگیری فکری مادر حامل در بسیاری از اوقات با تولد فرزند تمام نمیشود و در پارهای مواقع این ارتباط آنقدر عمیق میشود که باعث فرار مادر حامل همراه با نوزاد است و یا باعث انکار او میشود. چرا که مادر حامل احساس میکند از وجودش سوء استفاده شده و هرچند درقبال این کار پول گرفته، اما خلاء عاطفی ناشی از قرار دادن بخشی از جسمش همیشه او را آزار خواهد داد.
اما دربعضی موارد ممکن است، مادر حامل را مجبور به این کار کنند، نه یکبار بلکه به دفعات؛ که از این راه امرار معاش کنند و نتیجه آن افزایش بیماریهایی که عامل اصلی آن فقر است، مانند: کمخونی، پوکی استخوان، بیماریهای رحم و لگن و عمر کوتاه میشود.
برای حل مشکل زوجهای نابارور، شاید بهترین راه تشویق، فرهنگسازی و قبول کردن کودکان بیسرپرست به فرزندی است،که با این کار هم خانوادهای صاحب فرزند میشود، هم کودک آینده روشنتری خواهد داشت. اما تکنولوژی خواه ناخواه بر زندگی بشر تاثیر میگذارد و نمیتوان تمام زوجهایی را که تمکن و فناوری لازم برای اینکه فرزند بیولوژیک خودشان را داشته باشند به سرپرستی کودکان دیگر سوق داد.
در این شرایط عملیترین راه این است که، برای رحم اجارهای قوانین دقیق در نظر گرفت، بخصوص برای آسیبپذیرترین فرد یعنی زنی که رحمش را اجاره میدهد.
ویژگیهای فرد مناسب برای اجاره رحم:
• سالم باشد و به بیماریهایی مثل فشارخون یا دیابت یا بیماری قلبی مبتلا نباشد.
• بارداریش بیخطر باشد و حداقل يك بار حاملگی را به سلامت به پایان رسانده باشد.
• به بیماریهایی که به جنین منتقل میشود مثل ایدز و هپاتیت یا بیماریهای که به جنین آسیب میزنند مثل سرخجه مبتلا نباشد.
• مجبور به استفاده از دارو نباشد.
• خود کودکی داشته باشد و با او زندگی کند.
• سلامت روانی داشته باشد.
• خانوادهاش رضایت داشته باشند.
• در سن مناسب باشد.
• تعداد بارداریهای قبلیاش زیاد نباشد.
• در نه ماه بارداری با همسرش همخوابگی نداشته باشد.
• در محیطی مناسب زندگی کند و مثلا مورد آزار شوهرش نباشد.
از طرفی دیگر
محرمانه بودن اطلاعات دهنده رحم اجارهای قابل قبول است، اما باید یک مرجع قانونی وجود داشته باشد. زیرا اگر نوزادی که در رحم اجارهای بارور شده در بزرگسالی بیمار شود، برای درمان، ممکن است به اطلاعات بیولوژیک او نیاز باشد و راهی برای بدست آوردن آن نباشد!
طرفین رحم جایگزین
طرفین قرارداد، رحم مادر حامل و مادر جانشین میباشند که، با توافق آنها قرارداد عقد میشود. اما باید دانست که قرارداد رحم جایگزین قرارداد ساده دوطرفه نیست، بلکه سایر اشخاص نیز، در آن به نحوی درگیر و دخیل میباشند یا در رابطه با انجام تعهدات مندرج در قرارداد باید با آنها هماهنگی به عمل آید. یکی از طرفین قرارداد زوجین نابارور، زن و شوهری است که امید بچه دار شدن، دارد و طرف دیگر مادر جانشین (صاحب رحم) زنیکه با موافقت به عقد قرارداد، وظیفه حمل جنین و به دنیا آوردن بچه را به عهده گرفته و به محض تولد، نوزاد را به زوج نابارور تسلیم کند.
قوانین رحم اجارهای در کانادا
اگرچه قوانین ملی و فدرال حاکم بر رحم اجارهایی در کانادا، در استانهای مختلف به روشهای گوناگون اجرامیشود، اما بر اساس قانون ملی، اصول کلی حاکم بر اینگونه قراردادها تعیین نشده است. جلب است بدانید که برخلاف ایالات متحده و اکراین، در کانادا زنی که رحم خود را اجاره میدهد، حق مادرانه همانند مادر واقعی بر تولد کودک داشته و اگر تصمیم خود را تغییر دهد، حتی با وجود قرارداد میتواند بر کودک مانند فرزند خود حق و حقوق داشته باشد.
والدین ژنتیک باید علیه زنی که رحم خود را اجاره داده طرح دعوی کنند و حضانت فرزند خود را از دادگاه درخواست نمایند که نتیجه آن به رای دادگاه بستگی خواهد داشت.
Join the Conversation