آیا والدین اجازه دارند فرزندانشان را مجبور به انجام آموزههای دینی کنند؟
این یکی از سوالات متعددی است که در پرونده Young v. Young در دادگاه عالی کانادا مطرح شده است. زمانی که خواهان (مادر) و خوانده (پدر) در این پرونده، از یکدیگر طلاق گرفتند، دادگاه، حق نگهداری از سه دخترشان را به مادر سپرد و اجازه ملاقات با اعمال محدودیتهایی، به پدر داده شد. محدودیت دادگاه، به درخواست مادر بود مبنی بر اینکه خوانده (پدر) اجازه نداشته باشد که در زمان ملاقات با فرزندان خود، بحث دینی و مذهبی با آنها کند و یا آنان را وادار به انجام امور مذهبی کند. دو دختر بزرگتر، از ملاقاتهای خود با پدر خوشحال بودند اما از دیدگاههای دینی او و پیروی از مذهب “یهودای شاهد” راضی نبودند. به حدی که بچهها دچار استرس میشدند و این موضوع، انجام توافقهای پدر و مادر در زمان طلاق را متزلزل کرده بود.
خواسته خواهان پرونده (مادر) این بود که صلاح و منافع فرزندان باید همیشه لحاظ شود و اگر دیدگاههای مذهبی پدر به فرزندان آسیب برساند، پدر باید از انجام بحثهای مذهبی در حضور فرزندان منع شود. از طرفی، بر اساس منشور حقوق و آزادیهای کانادا، خوانده پرونده (پدر) ادعا کرد که برای ابراز عقیده درخصوص مسایل مذهبی، تا زمانی که سلامت و صلاح فرزندان را مستقیماً تهدید نکند، آزاد است.
سوال اصلی در پرونده مطرح شده در دیوان عالی کانادا این بود که آیا مواد 8-16 و 5-17 قانون طلاق، نقض کننده اصل آزادی مذهب و آزادی ابراز عقیده مذهبی مندرج در منشور حقوق و آزادیهای کانادا و همچنین تضمین حقوق مندرج در اصل 1-15 و 2 مبنی بر برابری افراد در برابر قانون هست یا خیر. این نکته را باید درنظر داشت که گرچه والدین، خود برای انجام وظایف مذهبی آزاد هستند، اما تحمیل عقاید و باورهای مذهبی به فرزندان، آزادی مذهبی فرزندان را نادیده خواهد گرفت. در ماده 8-16 قانون طلاق چنین آمده است : “برای تصمیم گیری به استناد این ماده، دادگاه فقط بهترین صرفه و صلاح فرزند را با در نظر گرفتن شرایط، راههای موجود، نیازها و سایر اوضاع و احوال فرزند، مورد لحاظ قرار خواهد داد”. به بیان دیگر، رعایت صرفه و صلاح فرزند همیشه و در هر وضعیتی اولویت دارد، زیرا آنان بسیار آسیب پذیر هستند. این تصمیم در هرحال بدون لحاظ منافع یکی از والدین اتخاذ خواهد شد. همچنین بر اساس قانون طلاق، پدر یا مادری که نگهداری فرزند به او سپرده میشود، حق ندارد دسترسی طرف دیگر را به فرزند، محدود کند و این کار فقط برعهده دادگاه است تا پس از لحاظ کلیه شرایط، درخصوص پدر یا مادری که نگهداری بچه را بر عهده ندارد تصمیم بگیرد.
نکته مهم در این پرونده، آن است که در صدور رای دادگاه مبنی بر ممنوع کردن پدر از انجام بحثهای مذهبی، درخواست رعایت صرفه و صلاح فرزند مطرح نبوده است. در حقیقت بحث ها و تحمیل عقاید مذهبی توسط پدر به فرزندان، به عنوان تهدیدی برای صرفه و صلاح آنان محسوب نشد. چنانچه این بحث ها و ابراز عقاید مذهبی در جهت بهترین صرفه و صلاح فرزندان نباشد، این ابراز عقیده مورد حمایت منشور نخواهد بود چرا که رعایت صلاح فرزند بر آزادی ابراز عقیده، برتری دارد.
در طی سالها، دادگاهها برخلاف باور و عقیده مردم، این رویه را تثبیت کردند که ارایه کردن بیش از یک دین و مذهب به فرزندان در طول زندگی آنها، به عنوان آسیب جدی برای آنها تلقی نمیگردد. در این پرونده، دادگاه عالی کانادا اعلام کرد که دلیلی وجود ندارد که عقاید مذهبی ارایه شده توسط والدین به فرزندان، آسیب جدی برای آنان در برداشته باشد و استرسی که بچهها دچار آن شدهاند، به علت عوامل دیگری به غیر از آموزههای دینی و مذهبی و تفاوت دیدگاههای مذهبی مادر و پدر است. دادگاه همچنین اعلام کرد که خوانده این پرونده (پدر)، باید به درخواستهای فرزندان مبنی بر توقف بحث درخصوص آموزههای مذهبی در برابر آنها احترام بگذارد و پایان دهد و از اجبار آنان به پیروی از خود در امور دینی و مذهبی خودداری کند.
Join the Conversation