دوشنبه 19 فوریه، برای ساکنین آنتاریو و چند استان دیگر کانادا، کار و مدرسه تعطیل است تا آنان روز خانواده را در یک آخر هفته طولانی با عزیزانشان به شادی بگذرانند. هدف از این تعطیلی عمومی آن است که به خانوادهها این فرصت داده شود تا از برنامههای شلوغ روزانهشان فاصله بگیرند و از همراهی با خانواده و دیگر اعضای جامعه لذت ببرند. میتوانید در این آخر هفته طولانی، روی مبل راحتی در منزل با یک لیوان شکلات داغ در کنار عزیزانتان استراحت کنید، و یا به شهر بروید و از فعالیتهای جالبی که برای این روز ترتیب داده شده لذت ببرید؛ در هرحال از این فرصت استفاده کنید.
در آمریکای شمالی، اوقات مردم اغلب با برنامههای از پیش تعیین شده و مشخص پر شده است. تمرین هاکی، کلاس رقص، وقت گذرانی با دوستان؛ اما مردم فراموش میکنند که برای خانواده خود وقتی کنار بگذارند. گرچه باید در طول هفته، زمانی را برای خانواده درنظر گرفته باشیم، با این حال روز خانواده فرصتی برای همه فراهم میکند تا زمانی بدون استرس را در کنار خانواده برای نزدیکتر شدن و قدردانی از هم بگذرانیم.
روز خانواده، یک تعطیلی استانی است؛ بنابراین برای کارمندان فدرال، این روز تعطیل نیست. یعنی کارمندان مشاغل عمومی مانند پست یا گمرک باید در محل کار خود حاضر بوده و به فعالیتهای روزمره خود بپردازند. بسیاری از فروشگاههای بزرگ و مراکز عمومی خرید، بانکها و فروشگاههای مایحتاج عمومی مردم، روز دوشنبه تعطیل هستند. مرکز خرید “ایتون سنتر” یکی از مراکزی است که تعطیل نمیباشد. اتوبوسرانی شهری تورونتو (TTC) نیز برنامههای روزهای یکشنبه خود را در این دوشنبه اجرا میکند و Go Transit نیز براساس برنامهریزی روزهای شنبه خود خدمت رسانی میکند. برای ساکنین تورنتو در این آخر هفته طولانی، برنامههای متنوعی برای گذراندن در کنار خانواده پیشبینی شده است:
برنامههای روز خانواده :
• اسکی در Blue Mountain: شما میتوانید برای تفریح و اسکی و رقص به در شمال تورنتو بروید.
• موزه سلطنتی آنتاریو ROM: در این موزه، برنامه «بعدازظهری با وایکینگها» برگزار میشود و شرکت کنندگان، با تاریخچه دنیای باستانی وایکینگ ها آشنا میشوند. حضور در این برنامه رایگان است، اما بهتر است از قبل، برای رزرو جای خود اقدام کنید.
• مرکز Harbourfront Centre: در این مرکز فرهنگی و در قلب شهر تورنتو میتوانید به رایگان اسکیت کنید.
• جشنواره نور تورنتو از 19 ژانویه تا 11 مارچ 2018: به محله تاریخی Distillery District تورنتو بروید و از تماشای نورپردازیهای زیبا در شب، لذت ببرید.
• اکواریوم Ripley: به میان کوسهها و ماهیهای بسیار متنوع بروید و لذت ببرید.
اداره مهاجرت کانادا در برابر خانواده:
کانادا جزو معدود کشورهای دنیاست که از فعالیتهایی که باعث درکنارهم بودن اعضای خانواده میشود، حمایت میکند. اداره مهاجرت کانادا از راههای مختلف به کاناداییها اجازه میدهد تا اعضای خانواده خود را به کنار خود بیاورند؛ از جمله مهاجرت از طریق برنامه پشتیبانی اعضای خانواده و یا برنامه پشتیبانی همسر. اصولاً درخواستهای پشتیبانی برای مهاجرت باید با دقت ولی با سرعت رسیدگی شود؛ اما برای بسیاری از متقاضیان، از جمله همسران فرد متقاضی مهاجرت، این روند اصلا آسان نیست.
مهاجرت همسر از طریق پشتیبانی، زمانی است که یک شهروند یا مقیم دایم کانادا تصمیم میگیرد تا همسر خود را پشتیبانی کند تا به صورت دایم به کانادا بیاید. روند این پروندهها گاهی گمراه کننده است و متقاضی باید به دولت کانادا ثابت کند که ازدواج آنان حقیقی و قانونی است. این به این جهت است که بسیاری از مردم از سراسر دنیا، سالها رفتار فریب آمیز داشتهاند؛ به بیان دیگر، افراد گاهی صرفاً به قصد دریافت اجازه اقامت دایم در کانادا، با یکدیگر ازدواج میکنند. به همین جهت، روند پرونده برای کسانی که ازدواج آنان واقعی است و قصد دارند همسر خود را برای شروع زندگی مشترک به کانادا بیاورند، عملاً بسیار سختگیرانه است.
روند عادی پروندههای پشتیبانی همسر، در حدود یک سال به طول میانجامد. در این مدت، اداره مهاجرت کانادا پرونده را از طریق بررسی دلایل اثبات حقیقی بودن ازدواج، مانند عکسهای عروسی، سفرها و برنامههای تفریحی مشترک، پیامهای نوشتاری، و روابط خانوادگی مورد بررسی قرار میدهد. همچنین آزمایشهای پزشکی و گواهی سوءپیشینه پلیس نیز از آنان گرفته میشود. برای ساکنین برخی کشورها، زمان این روند ممکن است چندین سال به طول بینجامد. این داستان زندگی زنی است که درخواست پشتیبانی برای مهاجرت همسرش، سه سال به درازا کشید. در این مقاله و برای حفاظت از هویت واقعی او، نام مستعار مینا برای او انتخاب شده است.
در دسامبر 2014، مینا به عنوان یک شهروند کانادایی تصمیم گرفت تا همسر خود را برای مهاجرت از افغانستان به کانادا، پشتیبانی کند. نتیجه درخواست او نهایتاً در نوامبر 2017 اعلام و تایید شد. مینا چندین سال در کانادا زندگی کرده بود و در این مدت با همسرش که همچنان در افغانستان زندگی میکرد، ازدواج کرد. در سال 2014 و زمانی که او درخواست پشتیبانی همسر را ثبت کرد، امیدوار بود که تا سال بعد همسرش در کنارش در کانادا خواهد بود.
او تقریباً هر روز خبر فوت یکی از دوستان و یا اعضای خانوادهاش را در جنگ در افغانستان دریافت میکرد. برادر شوهرش یکی از این کشتهشدگان بود که مینا را به شدت نگران کرد. او از این هراس داشت که شوهرش نیز کشته شود. او در درخواست پشتیبانی همسر، به اداره مهاجرت اعلام کرده بود که خطر مرگ، شوهرش را تهدید میکند؛ با این حال پرونده او بسیار به کندی بررسی شد.
مینا که به تنهایی در کانادا زندگی میکرد، توان تحمل از دست دادن همسرش را نداشت. او برای پیش بردن و تایید پروندهاش، هرکاری که در توان داشت انجام داد، از جمله ارسال ایمیلهای متعدد به اداره مهاجرت و ملاقات با نمایندگان پارلمان؛ ولی اینها هم کمکی به تسریع در پرونده او نکرد. با توجه به روند طولانی رسیدگی به پرونده او، مینا برای ملاقات همسرش در رفت و آمد بود، و در این مدت او باردار شد. دورانی که برای هر زن و شوهر، یکی از بهترین و شیرینترین دورانهاست، برای او مملو از اشکهای بی پایان و ترس از مرگ شوهر در کارزار جنگ و بزرگ کردن بچه به تنهایی بود. علیرغم تماسهای مکرر با اداره مهاجرت برای پیگیری پروندهاش، به درخواستهای او پاسخ منفی داده شد و سوالهایش بی جواب گذاشته شد. مهمتر از همه، در یکی از سفرهایش به افغانستان، مینا با یکی از ضربههای سخت زندگیاش مواجه شد. در یکی از این سفرهای متعدد، به علت استرس زیاد و کمبود امکانات درمانی، او فرزندش را در ماه چهارم بارداری از دست داد.
برای درک بهتر از وضعیت پیچیده و طولانی پرونده مینا، ذکر همین نکته کافی است که همسرش به علت محدود بودن اعتبار آزمایشهای پزشکی و گواهیهای سوءپیشینه، چندین بار مجبور شد این پروسه را تکرار کند و در پاسخ به سوال وکلای پیگیر پرونده مبنی بر علت طولانی شدن روند بررسی پرونده، اداره مهاجرت هیچ پاسخ قانع کنندهای نمیداد و حتی با وجود جنگ خطرناکی که در افغانستان در جریان بود، اثبات سفرهای مکرری که مینا برای دیدار با همسرش به افغانستان داشت که باعث به خطر افتادن جانش میشد نیز نتوانست تاثیری در تسریع به روند پرونده داشته باشد.
این پرونده نمونه روشنی است برای اینکه دولت کانادا با همه پروندههای مهاجرت به صورت مشابه برخورد نمیکند. هر پرونده متفاوت از سایر پروندهها و به روش خود بررسی میشود و با وجود ارایه اطلاعات و ادله کافی که مینا برای اثبات حقیقی بودن این ازدواج و نشان دادن سختیها و استرسهایی که او برای نگاهداشتن رابطهاش تحمل کرده ارایه کرد، اصولاً رسیدگی به این پرونده نباید این مدت طولانی زمان میبرد.
در مصاحبهای تحقیقی که با حدود یکصد افسری که در اداره مهاجرت برای رسیدگی به پروندهها وجود دارد، انجام شد مشخص شد که در اکثر موارد به دلیل کمبود وقت، آنان به هشدارهای از قبل تعیین شده و پیش فرضهای ذهنی خود برای تعیین اصالت ازدواج در پروندههای پشتیبانی همسر اکتفا میکنند. برای مثال یکی از این اخطارهای هشدار دهنده، وجود فاصله سنی زیاد بین متقاضی مهاجرت و همسر او است، یا اینکه یکی از همسران فرزند دارد و دیگری ندارد؛ در پرونده مینا، این هشدارِ نگهدارنده، وجود جنگ در کشور محل اقامت متقاضی مهاجرت بود.
مواردی از این قبیل هشداری است برای افسر پرونده که نیت و انگیزه مهاجرت را زیر سوال میبرد. حتی اگر قوانین کانادا نژادپرستانه و تبعیض آمیز نباشد، چنین هشدارها و سوءظنهایی به متقاضیان مهاجرت از برخی کشورهای خاص، به جهت دلایل سیاسی مانند جنگ، میتواند منجر به پیش داوری جانبدارانه و اعمال تبعیض شود؛ حتی اگر افسر رسیدگی کننده به پرونده چنین قصدی نداشته باشد.
همچنین ثابت شده که افسران اداره مهاجرت، تاکید بسیار زیادی بر رفتارهای فرهنگی دارند. برای مثال، اگر یک زوج هندی برای ازدواج خود مراسم سنتی ازدواج هندی برگزار نکرده باشند، از نظر افسر پرونده اعتبار این ازدواج زیر سوال خواهد بود. سوال اصلی افسر پرونده این خواهد بود که در آن کشور، بر اساس عرف و فرهنگ جاری، مراسم ازدواج به گونهای متفاوت از آنچه توسط متقاضی برگزار شده، عمل میشود. این موضوع بسیار مناقشه برانگیز خواهد بود، چرا که دلیلی ندارد که همه ازدواجها در یک فرهنگ مشخص، الزاماً به سبک و روش مشابه برگزار شوند.
گرچه کانادا در گردهم آوردن اعضای خانواده سرآمد است، اما در عمل بسیاری از متقاضیان مهاجرت، با رفتار و برخوردی پر تنش مواجه هستند. البته ناگفته نماند که دغدغه اصلی دولت کانادا حفظ امنیت جامعه و نظارت کامل بر کسانی است که برای اقامت دایم درخواست میدهند. اما با درنظر گرفتن آنچه در گوشه و کنار جهان در حال رخ دادن است، و با تاثیری که وسایل ارتباط جمعی دارند، افسران اداره مهاجرت باید از میزان تاثیر پیشداوریها و شایعات در تصمیمات خود بکاهند؛ چرا که این برخلاف اصول اخلاقی کانادایی و تلاش دولت کانادا برای گسترش و تشویق اجرای برابری و انصاف است.
Join the Conversation