درست است که هیچ کس برای بیمار شدن برنامهریزی نمیکند اما بیماری اتفاق میافتد و انسان عاقل کسی است که احتمال وقوع آن را در نظر بگیرد و خود را آماده کند. در غیر این صورت ممکن است بیماری ناگهانی یا حتی تدریجی برای فرد و نیز اعضای خانوادهاش که میکوشند کمکش کنند، مشکلساز شود.
وضعیت درآمد هنگام از کار افتادگی
برخی افراد محتاط که نگران هستند اگر مدتی طولانی ناتوان شوند، نمیتوانند از عهده مخارج زندگی برآیند، به طور خصوصی خود را بیمه جایگزین درآمد میکنند؛ البته اگر کارفرمایشان چنین مزیتی را در اختیارشان قرار نداده باشد. در ضمن، طرح حقوق کانادا، حقوق از کار افتادگی را تنها به کسانی تخصیص میدهد که از یک ناتوانی جدی و طولانی ذهنی یا جسمی رنج میبرند که مانع میشود به شغلی که درآمدی قابل توجه دارد، مشغول باشند. در سال 2010 بیشترین حقوق ماهیانة از کار افتادگی 1.126.76 دلار بود. حقوق از کارافتادگی در 65 سالگی و هنگامی که حقوق بازنشستگی جایگزین آن میشود، قطع میشود.
وکالت نامة اموال
برای این که اشخاص مطمئن باشند اموال و درآمدشان به طور صحیح و درستی مدیریت میشود، بهتر است از یکی از اقوام نزدیک و مورد اعتماد و یا دوستی کمک بگیرند که قادر است وکالتنامة اموال را به عهده گیرد. شخصی که وکالت نامه میدهد، موکل نام دارد و وکیل که لزومی ندارد وکیل دادگستری باشد میتواند شخصی باشد که از نظر فکری در سلامت و صحت باشد و به سن بلوغ رسیده باشد و آماده باشد مسئولیت مدیریت درست امور موکل خود را بدون استفادة شخصی به عهده بگیرد.
وکالت نامه تا زمانی که موکل آن را در حضور چند شاهد به امضا نرسانده و تاریخ نزده باشد، معتبر نخواهد بود. البته در مورد این که شاهد چه کسی باشد، محدودیتهایی وجود دارد. به عنوان مثال برخی استانها و مناطق اجازه نمیدهند شاهد همسر موکل یا فردی نابالغ باشد. از آن جایی که تنها موکل است که میتواند وکالت نامه را قانونی کند، بهتر است ابتدا رضایت وکیل خود را مبنی بر این کار جلب نماید.
وکالت نامه در هر زمان میتواند فسخ شود و موکل هنگام فسخ وکالت نامه باید از نظر ذهنی دچار مشکلی نباشد. خواه مورد نیاز حوزة قانونی موکل باشد یا نباشد، موکل باید فسخ و ابطال این مسؤلیت را کتبا انجام دهد، وکالتنامة اصلی را پس بگیرد و این موضوع را به اطلاع اشخاصی برساند که ممکن است نسخهای از آن را در اختیار داشته باشند.
موکل باید وکیل خود را با دقت هر چه تمامتر انتخاب کند. وکیل باید بر اساس اطمینان و اعتماد شما انتخاب شود زیرا قادر است تمام کارها و اختیارات موکل خود را به عهده گیرد. به علاوه، فرض بر این است که تمام تصمیمات وکیل جهت اموال موکل با رضایت و موافقت او انجام میگیرد.
در حال حاضر تمام استانها و مناطق کانادا با وکالت اموال موافقت میکنند؛ اگر موکل عدم صلاحیت روحی و روانی داشته باشد، با قید کردن این مسئله در وکالتنامه میتواند وکالت اموال خود را به شخص دیگری واگذار کند. هر کسی که بخواهد وکالتنامهاش به قوت خود باقی بماند باید مفاد آن را بررسی کند زیرا برخی وکالتنامهها که همچنان به قوت خود باقی میمانند مربوط به اواسط سال 1990 هستند.
مانیتوبا از سال 1996 قانونی را تصویب کرد که بر اساس آن افرادی که دارای ناتوانی روحی و روانی هستند میتوانند طبق صلاحیت روانیشان هر تصمیمی را که مایلند اتخاذ کنند. “قانون فراد آسیب پذیر” به دلیل به حداقل رساندن سؤاستفادههای جسمی و عاطفی دیگران از این افراد تصویب شده است. اگر وکالتنامه کلی باشد، وکیل اختیار تام دارد تا تمام کارهای مالی موکلش را به جز وصیتنامهاش انجام دهد. اگر وکالتنامه خاص باشد، ممکن است حوزة اختیارات وکیل مثلا در ارتباط با برخی آژانسهای املاک یا برخی حسابهای بانکی باشد. وکیل اموال نمیتواند تصمیماتی در مورد مراقبت شخصی موکلش بگیرد مگر سند جداگانهای به امضا برسد. گاهی اوقات این سند وصیتنامة در قید حیات یا وکالتنامة مراقبت شخصی یا دستورات مهم ، نام دارد.
وکیل باید با موضوعات مالی کم و بیش آشنایی داشته باشد تا بتواند به نظارت امور موکلش بپردازد. در ضمن ممکن است از وکیل خواسته شود حسابهایی را آماده کند تا نشان دهد با امور مالی موکلش چه کرده است. کار وکیلی که دستمزد دریافت میکند در مقایسه با وکیلی که دستمزدی نمیگیرد مورد مو شکافی بیشتری قرار خواهد گرفت.
وکیل از نظر قانونی موظف است به بهترین شکل و در راه خیر و صلاح موکلش عمل کند. اگر وکیلی در این کار قصور ورزد، ممکن است در برخی استانها وکالتنامهاش فسخ شود. در سال 1994 در آنتاریو، از پسری که وکالت مادرش را بر عهده داشت، خواسته شد تا به حساب و کتابهای اموال مادرش رسیدگی کند. وقتی این زن از دنیا رفت، وراث او نتوانستند رد و نشانی از داراییهای او پیدا کنند. با وجود این که وراث میدانستند داراییهای او در سال 1991 مبلغی معادل 330 هزار دلار کانادا ارزش داشت، توانستند تنها میزان کمی از این مبلغ را در سال 1994 بیایند. مدارک نشان داد که پسر این زن که سهم الارثی معادل 10 هزار دلار دریافت کرده بود، از وکالتنامهاش استفاده کرده و در سال 1992 مبلغ 250 هزار دلار از حساب بانکی مادرش برداشت کرده بود. وکلا حق ندارند دارایی و اموال موکل خود را به نام خود انتقال دهند، حتی اگر نیتشان پرهیز از هزینههای دادگاهی و اداری باشد. اگر موکلی بخواهد به وکیلش وکالت دهد که با مالش میتواند هدایایی تهیه کند، باید این مطلب در وکالتنامه قید گردد.
استانها در مورد وکالت اموال، قانونهای متفاوتی دارند. به عنوان مثال در آنتاریو، برای این که فردی بتواند از نظر عقلی وکالتنامهای را به وکیلی محول کند، باید شرایط خاصی را در نظر بگیرد. موکل باید از اموال، ارزش آنها و نیز تعهدات و اختیاراتی که میدهد آگاه باشد. در ضمن باید از اختیاراتی که به واسطة وکالتنامه به وکیل داده میشود، آگاه باشد؛ باید بداند که قادر به فسخ وکالتنامه است؛ باید بداند که ممکن است به دلیل مدیریت نادرست وکیلش ارزش اموالش کاهش یابد و این که ممکن است وکیلش از اختیاراتش سؤاستفاده کند.
موکل باید به طور مرتب وکالتنامهاش را مرور کند؛ به خصوص اگر ازدواج کند، جدا شود یا طلاق بگیرد و یا در وضعیت جسمانی یا مالیاش تغییری چشمگیر ایجاد شود. اقوام نزدیک و یا شرکای کاری باید از وکالتنامة اموال اطلاع داشته باشند اما نیازی نیست از مفاد آن نیز مطلع باشند. در ضمن شرط احتیاط حکم میکند که موکل لیستی از افرادی که نسخهای از وکالتنامه در اختیار دارند را به همراه نسخهای از وکالتنامه، نزد خود داشته باشد.
از آنجایی که ممکن است قوانین تغییر کنند، فرد باید قبل از تنظیم هر وکالتنامهای، مشاورة حقوقی بگیرد.
وکالتنامة مراقبت شخصی (وصیتنامة در قید حیات)
وصیتنامة در قید حیات نوعی راهنما و دستور از پیش تعیین شده است؛ در واقع نوعی وکالتنامه است که به منظور مراقبت شخصی تنظیم میگردد. این سند به فرد اجازه میدهد که از پیش تصمیمگیرندهای را جانشین خود قرار دهد تا اگر از نظر ذهنی دچار مشکل شد، تصمیماتی در جهت مراقبت از او اتخاذ کند. این تصمیمات بسیار شخصی میباشند؛ مانند این که فرد کجا زندگی کند، چه بخورد یا چه نوع درمانی را از نظر پزشکی انجام دهد. اغلب اوقات دستورالعمل ممکن است منفی باشد و مثلا اگر فرد در حالت نباتی (حالتی که مغز از کار میافتد) قرار گیرد، نباید تلاشی در جهت نجات او صورت گیرد.
وصیتنامة در قید حیات در سال 1990 در کانادا ضمانت اجرایی پیدا کرد و پس از آن در میان مردم از پذیرش فزایندهای روبرو شد. در دادگاه تجدید نظر سال 1990 در آنتاریو که برای نخستین بار ضمانت اجرایی چنین قوانینی را پیدا کرد، دادگاه قوانینی را برای قطع درمان پزشکی جهت نجات فرد تصویب کرد و اعلام نمود:
بزرگسالان حق دارند حتی با وجود احتمال مرگ، از درمان پزشکی امتناع کنند.
ادامه دارد…
Join the Conversation