• تاکنون چندبار خواستهاید از شر یک عادت بد مثل سیگار کشیدن، پرخوری در زمان استرس، ساعتها وقت تلف کردن به پای اینترنت خلاص شوید؟
• تقریبا هر فرد سیگاری حداقل ۶ بار اقدام به ترک سیگار گرفته و شکست خورده است.
• چرا دانستن مضرات سیگار و پرخوری برای توقف این عادتهای مرگزا کافی نیست؟
• پاسخ این سوال آسان است. مرکز دانایی در لوب پیشانی قشر مغز قرار دارد در حالی که مرکز عادتها در ناحیه زیرقشری واقع است.
•️ هر عادتی بر سه پایه قرار دارد:
– انگیزش Trigger
– رفتار Behaviour
– پاداش Reward
• ️مثال: شما تحت استرسی قرار میگیرید، شما قبلا آموختهاید که با کشیدن سیگار، نیکوتین داخل سیگارت به شما یک آرامش موقتی میدهد. پس این عمل تکرار و تکرار میشود تا که به یک عادت غیر قابل کنترل مبدل میشود.
• حال دانستن مضرات سیگار آنقدر در شما انگیزهی قوی نمیتواند ایجاد کند که این عادت مهلک را ترک کنید.
•️ پس چه باید کرد؟
• پاسخ: Mindfulness
• اگر عادت با پاداش شکل میگیرد، ترک آن نیز باید با یک تجربه خوشایند رخ دهد.
• چگونه؟
•️ فرض کنید شما تحت فشار روانی کشیدن یک نخ سیگار و یا خوردن یک تکه شکلات پرکالری قرار دارید. در اینجا Mindfulness بدین معناست که بجای تن دادن به این تمنای درونی بر روی بدنتان متمرکز شوید؛ در واقع با کنجکاوی بخواهید عوارض تن ندادن به این خواهش شدید درونی (Urge) را تجربه کنید.
•️ در واقع به جای پیش بینی علائم ناخوشایندی چون عصبی شدن، درد، بیحوصلگی، چون یک دانشمند و محققی کنجکاو با تجربه آنها برای کشف حقیقتشان به آنها گوش دهید.
• کنجکاوی بویژه نسبت به تجربیات درونی تجربه خوشایندی است که میتواند با تکرار به عادتی قوی تبدیل شود که با قدرت به جنگ عادتهای بد ما برود.
•️ تحقیقات ثابت کرده است که Mindfulness Training به عنوان یک روش درمانی حداقل به میزان دو برابر در ترک سیگار نسبت به درمانهای استاندارد موثر بوده است.
آیا راهکارهای ذهنی برای ترک عادتهای بد نظیر ترک اعتیاد وجود دارد
– فرآیند اجتماعی شدن (Socialization Process) و بهای سنگینی که برای آن میپردازیم
• عبارت انسان موجودی اجتماعی است به هیچوجه جمله تازهای نیست. ولی این جمله با چند پرسش اساسی همراه است که در زیر مطرح شده است و مهمترین آنها آخرین پرسش است:
1. اجتماعی شدن به چه معناست؟
• آسانترین پرسش این است که موجود اجتماعی چگونه موجودی است. موجود اجتماعی به عنوان عضوی از یک مجموعه در هدفی مشترک و همینطور منابعی مشترک با سایر اعضاء گروه سهیم است و در ازای خدماتی که به سایر اعضاء گروه عرضه میکند خدماتی دیگری را دریافت میدارد.
• فرد اجتماعی علاوه بر خدمات، کالا، اطلاعات و احساسات را با سایر اعضاء گروه تبادل مینماید.
۲. چرا اجتماعی میشویم؟
• بواسطه اجتماعی شدن فرد، در منابع انرژی و آگاهی صرفه جویی میگردد. امنیت غذایی و جانی… در اجتماع راحتتر قابل تامین است. از سوی دیگر تبادل انرژی بطرق گفتگو، فعالیت مشترک و مشخصا نوازش، روابط عاطفی و سکس بطور غریزی به حال روانی بهتری منجر میشوند.
• تنهایی یعنی توقف جریان انرژی و این یکی از دردناکترین تجربیات بشر و حتی بسیاری جانوران محسوب میشود و اجتماعی شدن از آن جلوگیری بعمل میآورد.
۳. انسان اجتماعی چگونه فردی است؟
• یک فرد هرچه اجتماعیتر شود متمدنتر (Civilized) در نظر گرفته میشود. انسان اجتماعی به اهداف عالی جامعه پایبند و وفادار است. وظیفه خود را بخوبی در قبال سایر اعضاء به انجام میرساند.
• رفتارهای انسان اجتماعی در قبال رویدادها و شرایط قابل پیش بینی است. تبعیت و پیروی از الگوهای رایج از ویژگیهای انسان اجتماعی است. از حرف زدن تا لباس پوشیدن و غذا خوردن و حتی مدل فکر کردن انسان اجتماعی بشدت از جامعهای که در آن زندگی میکند اثر میپذیرد.
• علاوه بر قانونمداری، محدود شدن آزادیهای فردی به نفعِ منافع جامعه و وجود رقابت در منابع موجود از دیگر ویژگیهایی است که در میان افراد اجتماعی رایج است.
۴. چگونه اجتماعی میشویم (مهمترین پرسش)؟
• شاید هیچ کس بدرستی پاسخ این پرسش را نداند ولی پارهای توضیحات شاید جالب باشد. جامعه از اشتراک اعضاء آن شکل میگیرد. به عبارتی جامعه خود بسیاری از خصوصیات یکموجود زنده را داراست. زاییده میشود، رشد میکند، از خود مراقبت میکند و دارای آگاهی است…
• اما جامعه از تک تک افراد تشکیل شده است، افرادی که پیش از آنکه به عضوی از جامعه باشند یک فردند.
• ️انسانها معمولا خود را از سه تا چهار سالگی بیاد میآورند و نه پیش از آن. یعنی دقیقا زمانی که خود را در اولین و کوچکترین جامعه یعنی خانواده برای نخستین بار بازمیشناسند و بطرز عجیبی از قبل آن هیچ خاطرهای در ذهن ندارند. چرا؟
• بنظر میرسد اگر ما فردیت خود را قبل از اجتماعی شدن بازبشناسیم و در واقع بیاد آوریم هرگز موجوداتی اجتماعی نخواهیم شد. از اینرو آن بخش از زندگی ما که اتفاقا سریعترین مرحلهی رشد شناختی ماست در حافظهی ما ثبت نمیشود. نورونهای آگاهی از خود (خودآگاهی) در اواخر سه سالگی بوجود میایند. و این یکی از اسرار آمیزترین پرسشها در خصوص انسان است؛ که انسان غیر اجتماعی که زبان نمیداند دنیا را چگونه حس و تفسیر میکند؟
• در واقع زندگی اجتماعی امکان تماس مستقیم ما با جهان و حتی خود را تا حد بسیار زیادی از ما سلب کرده و آنچه به ذهن ما وارد میشود شکل تغییر داده شدهای از آگاهی است که از یک فیلتر و تفسیرکنندهی بسیار قوی چون کلمات و ارزشها و الگوهای آموخته شده گذرانده شدهاند. پس امکان درک دستاول، بیواسطه و بیتفسیر جهان دیگر برای ما ممکن نیست.
• شاید این بیشترین بهایی است که ما برای امکانات و امنیت زندگی اجتماعی میپردازیم.
منصور میرزائی روان درمانگر و مشاوره خانواده (Registered Psychotherapist (RP ۸۸۳۱- ۲۹۵- ۶۴۷
Join the Conversation