تلاش برای تحریف تاریخ و زدودن نام خلیج فارس “Persian Gulf” از پیکره ایران، پدیدهای نوظهور است که با چند عامل در تاریخ معاصر ایران، منطقه و جهان در پیوند قرار داشته است. از این رو، شناخت انگیزهها و اهداف این تحریف نیز، به دلیل معاصر بودن و در دسترس بودن اسناد و مدارک مربوط به آن، کار دشواری نیست.
دریای بریتانیا
در سال 1216 شمسی دولت وقت انگلستان به منظور تحت فشار قرار دادن دولت ایران در رابطه با محاصره هرات، دست به اشغال جزیره خارک زد که با واکنش اعتراض آمیز ایران روبرو شد. اشغال جزیره خارک تا سال 1221 شمسی به طول انجامید. در همین راستا و برای نخستین بار مجله تایمز “Times” در لندن در سال 1219 (1840 میلادی) از خلیج فارس با عنوان دریای بریتانیا “Britain sea” نام برد. عنوانی که به لحاظ حقوقی و تاریخی تا به آنجا بی اساس بود که کاربرد آن از همان شماره مجله تایمز هم فراتر نرفت.
خلیج عربی
در پی ملی شدن صنعت نفت ایران در سال 1329 شمسی که به کوتاه شدن دست شرکتهای انگلیسی از منابع و تاسیسات نفتی ایران و قطع روابط سیاسی ایران و انگلستان انجامید، و در تداوم سیاستهای حمایتی وزارت مستعمرات انگلستان “English Ministry of State for the Colonies” از شیخ نشینان عرب آن سوی خلیج فارس، کتابی تحت عنوان حبابهای طلایی در خلیج عربی “Golden Bulbs at Arabic Gulf” به قلم کارگزار انگلیسی رودریک اوون “Roderick Oven” در سال 1336 منتشر و به زبان عربی ترجمه شد. در واقع از همین زمان، عنوان ساختگی خلیج عربی در محافل عرب مطرح و به موازات تحولات سیاسی منطقه، بازنشر داده شد.
تحولات دنیای عرب که با کودتای ضد سلطنتی عبدالکریم قاسم در عراق در سال 1337 آغاز و به کودتای حزب بعث در سال 1347 در این کشور انجامید، با طرح ادعاهای ارضی علیه ایران همراه شد. سرخوردگی ناشی از شکستهای پی در پی اعراب در مقابل اسراییل بر سر فلسطین، موضعگیری تند جمال عبد الناصر رهبر مصر و قطع روابط این کشور با ایران در سال 1339 همزمان با روند رو به توسعه روابط سیاسی و بازرگانی ایران و اسراییل از اواسط دهه 1330 به بعد، زمینه ساز اجرای سیاستهای ضد ایرانی رهبران تندرو عرب شد و درعنوان جعلی خلیج عربی بازتاب یافت. در همین راستا، نام خیابان خلیج فارس در مرکز قاهره که بیش از صد سال قدمت داشت، تغییر یافت. ناصر حتی به این هم بسنده نکرد وحمایت و آموزش نظامی مخالفان سیاسی حکومت ایران و گروههای تجزیه طلب خوزستان را در دستور کار قرار داد. كنفرانس حقوقدانان عرب نیز تحت نفوذ جمال عبد الناصر رییس جمهور مصر، از خوزستان ایران با نام جعلی “عربستان” یاد كرد. استفاده از عنوان ساختگی “خلیج عربی” به مرور در محافل و سازمانهای عربی به ویژه کنگره حزب بعث و اتحادیه عرب مطرح و در مکاتبات رسمی و کتابهای درسی مدارس عرب نیز وارد شد. با حمله نظامی همه جانبه عراق به ایران در سال 1359 و اشغال خاک این سرزمین، صدام حسین تلاش بسیاری کرد تا متحدان عرب خود را در جنگی نژاد پرستانه علیه ایران تحت عنوان “قادسیه دوم” بسیج نماید. با تشکیل شورای همکاری خلیج فارس در سال 1360 متشکل از شش کشور عربی پیرامون خلیج فارس، بر دامنه استفاده از واژه جعلی خلیج عربی افزوده و ادعاهای ارضی دیگری نیز در رابطه با تعدادی از جزایر ایرانی خلیج فارس مطرح شد.
خلیج اسلامی
با سقوط نظام سلطنتی در ایران در سال 1357 و استقرار نظام جدید، اندیشه اسلام سیاسی فراتر از مرزهای ایران و با تاکید بر عامل اسلام به عنوان ایدئولوژی مبارزه و عنصر وحدت بخش در منطقه و جهان اسلام دنبال شد. بر همین اساس، اسلامگرایی بر ملیگرایی و باستانگرایی تقدم یافت و دامنه تغییرات، هویت خلیج فارس را نیز نشانه گرفت. این اندیشه افراطی و آرمانگرایانه تا آنجا پیش رفت که خواستار تغییر نام خلیج فارس به خلیج اسلامی شد.
پایههای این طرح، زودتر از آنچه تصور میرفت با تجاوز عراق به خاک ایران و همراهی بسیاری از سران کشورهای عربی در جنگ علیه ایران، فرو ریخت و پس از آن هیچگاه فرصتی برای طرح دوباره نیافت.
خلیج
به کار گیری واژه “خلیج” و حذف عمدی “فارس” برای اشاره به آنچه طبق اسناد و مدارک معتبر تاریخی و حقوقی “خلیج فارس” نام دارد، روی دیگری از تحریف به شمار میآید. معمولا استفاده از این واژه در عرصه دیپلماتیک و توسط سیاستمداران و دولتمردان برای نشان دادن بیطرفی و عدم جانبداری سیاسی و یا با هدف کاستن از تنشها و حساسیتهای سیاسی در مذاکرات یا مکاتبات با طرف مقابل، صورت میگیرد. بکارگیری این واژه، تضادی را در بطن خود دارد زیرا با حذف یا انکار هویت اصلی آن همراه است.
“خلیج فارس” تنها عنوانی است که به استناد نقشهها، اسناد و مدارک تاریخی، حقوقی و جغرافیایی از دیرباز به این منطقه خاص از جهان اطلاق میشده است. به کارگیری عناوین ساختگی دیگر، نه تنها فاقد پایههای حقوقی و تاریخی است بلکه صرفا با انگیزهها و اهداف سیاسی خاص و یا آمیخته با اغراض نژاد پرستانه صورت میگیرد. انکار این واقعیت تاریخی، انکار یک تمدن با پیشینهای در امتداد تاریخ هزاران ساله آن است. بکارگیری عناوین ساختگی به ویژه از سوی دولتمردان سیاسی، پیش از هرچیز به اعتبار آنها لطمه میزند.
مرتضی قانون