فوریه به عنوان ماه سیاه برای یادآوری ظلم و ستمی که به مردم سیاه پوست در طول تاریخ وارد شده، نامگذاری شده است. افرادی را که جنبشهای برابری را پایه گذاری کردند همیشه در خاطر داریم؛ مانند مارتین لوتر کینک (پسر) که گفت:
«بی عدالتی در هر کجا رخ دهد، تهدیدی برای عدالت در همه جا است».
دلیل اصلی بردهداری، منفعت طلبی اقتصادی برای استفاده از نیروی کار رایگان بود. در اواخر قرن هجدهم، دستگاههای پنبه پاککن ساخته شد و باعث افزایش تقاضای نیروی کار در آمریکای شمالی شد. به مدت دویست سال، خانوادههای سیاهپوست از آفریقا به زور به آمریکای شمالی آورده شدند و به این ترتیب آنان به عنوان منبع اصلی ثروت و نیروی کار برای سفیدپوستان محسوب شدند. در مسیر مهاجرت به آمریکای شمالی، خانوادههای سیاهپوست، به طبقات زیرین عرشه کشتیها زنجیر میشدند و به آنان آب و غذای کافی داده نمیشد؛ به همین جهت میزان مرگ و میر آنان در این سفرهای مهاجرتی بالا بود. آنانی که زنده میماندند، به سفیدپوستان فروخته میشدند تا بقیه عمرشان را به عنوان نیروی کار مجانی و برده، در مزارع کشاورزی بگذرانند.
بردهها قانوناً به عنوان مایملک و اموال ارباب خود محسوب میشدند. آنان شلاق میخوردند، به آنان تجاوز میشد، و به عنوان مجازات شکنجه میشدند؛ بردههایی که فرار میکردند، طعمه سگهای شکاری شده و نهایتاً اعدام میشدند. حتی با وجود لغو بردهداری در اواسط قرن نوزدهم، به سیاهپوستان پول، خانه و شغل نمیدادند. آنان اجباری برای ماندن در خانه ارباب خود نداشتند، اما بسیاری از آنان، برده متولد شده بودند و این تنها روش زندگی بود که میشناختند. آنان جایی برای رفتن و مکانی برای زندگی نداشتند.
گرچه اکنون بردهداری لغو شده، اما نژادپرستی، تبعیض و نفرتپراکنی علیه سیاهان همچنان ادامه دارد. در کانادا نیز گرچه بر اساس قانون، حقوق برابر برای همه اعضای جامعه بدون توجه به سابقه نژادی آنان درنظر گرفته شده ، اما در عمل گاهی بر خلاف آنچه قانون مقرر کرده عمل می شود . نژادپرستیِ برنامهریزی شده در جامعه، باعث شده تا به افراد با رنگ پوست متفاوت، برای تلاشهای برابر آنان در جامعه برای رسیدن به یک زندگی موفق، مزایای یکسان داده نشود.
سالها طول کشید تا به جامعه آموزش داده شود که بردهداری و نژاد پرستی، موضوعی است که تاریخ مصرف آن گذشته است. در نوامبر امسال، شبکه خبری CNN، فیلمی از یک مراسم حراج برده در لیبی به نمایش گذاشت که مربوط به ماه اگوست 2017 بود. مهاجران بیگناه و امیدوار به آینده، و پناهندگانی که برای پایهریزی زندگی بهتر برای خود و خانوادههایشان در اروپا به لیبی وارد شده بودند، در همان لیبی به عنوان برده به حراج گذاشته شدند و به آنان تجاوز شد و بسیاری از آنان کشته شدند. آینده موردنظر آنها، اکنون جای خود را به زندگی به عنوان یک برده داده است.
پس از براندازی حکومت معمر قذافی در سال 2011، لیبیاییها همچنان در سرزمینی بدون رییس جمهور و یک حکومت مشروع زندگی میکنند. سازمان ملل متحد و کشورهای مستقل، تلاشهای ناچیزی برای احیای سیستم حکومتی لیبی و حمایت از شهروندان آن انجام دادند. در حالی که ایالات متحده نقش کلیدی در سرنگونی حکومت معمر قذافی داشت، اکنون چشمان خود را بر روی اوضاع پس از سرنگونی حکومت بسته و کمترین کمک را برای احیای لیبی انجام دادهاند. در این شرایط و بدون یک حکومت مشروع و قانونی، اجرای قانون و اهمیت قانون از بین رفته و به این ترتیب عدالت نیز وجود ندارد. ایتالیا نیز نقش حیاتی در تشدید بحران در لیبی داشته است. دولت ایتالیا به قاچاقچیان در لیبی پول پرداخت میکند تا از اعزام مهاجران غیرقانونی آفریقایی به ایتالیا خودداری کنند. اکنون قاچاقچیان با این پولها، مسلح به اسلحه و مهمات شدهاند.
در این میان، مهمترین کاری که میتوان کرد آن است که مراقب اطرافمان باشیم و هشیار بمانیم. حتی اگر به طور مستقیم با نژادپرستی و تبعیض مواجه نیستیم، اما افرادی در اطراف ما هستند که قربانی تبعیض و رفتارهای نفرتانگیز از سوی دیگران شدهاند. برای اینکه شاهد تغییرات واقعی در دنیا باشیم، مردم نباید با دیدن این صحنهها دچار یاس شده و تلاشهای انجام شده را بیهوده تلقی کنند. به یاد داشته باشیم که آگاهی و دانش، مهمترین وسیله برای جلوگیری از تکرار تاریخ است.
Join the Conversation