افراد بومی و غیر بومی هنگام مصاحبه به زبان انگلیسی در شرایط نامساوی قرار میگیرند.
با توجه به افزایش نرخ سفرهای بین الملی و مهاجرتها، بسیاری از افرادی که به طریقی سر و کارشان به قانون و سیستم عدالت کشور مقصد میافتد (مانند قربانیها، شاهدین، مظنونین و طرف دعوی)، ممکن است هنگام ارتباط برقرار کردن به زبان غیر مادری خود (مانند انگلیسی) با مشکلات و دشواریهایی مواجهه گردند.
البته علی رغم وجود چنین مشکلاتی، این دسته از مهاجران ممکن است مجبور شوند در مصاحبههای سرنوشت ساز پلیس، افسران مرزی، وکلا و سایر مقامات قضایی حضور پیدا کنند. آیا روشهایی که ما عمدتا با غیر انگلیسی زبانها مصاحبه میکنیم میتوانند فوایدی داشته باشند؟ تحقیقات انجام شده تا حدی توانستهاند نقش میزان مسلط بودن بر زبان خارجی را در مصاحبههایی که با مهاجرین انجام میشود و نیز نقش آن در نتایج دستگاه دروغ سنج را روشن کنند.
یک رویکرد رایج در این خصوص، انجام مصاحبه به زبان انگلیسی با هر فرد است. در این رویکرد از میزان مهارت و تسلط افراد به زبان انگلیسی صرفه نظر میکنند. پیش از این تحقیقی انجام شد تا بررسی شود باورهای افسران پلیس در مورد میزان تاثیر مهارت زبانی در جلسات مصاحبه با مهاجران چگونه است. این تحقیق نشان داد که افسران پلیس حساسیت بالایی نسبت به چالشهایی دارند که افراد با آن مواجه میشوند و طی این چالشها سعی دارند به زبان غیر مادری خود صحبت کنند. این افسران بر این باورر بودند که جلسه مصاحبه مهاجرانی که مهارتهای زبانی ضعیفی دارند طولانیتر از افرادی است که از مهارهای زبانی قویتری برخوردارند. در واقع دو حدس اولی که در خصوص نتیجه این تحقیق زده میشد درست از آب درآمد، یعنی: انگلیسی زبانان غیر بومی اذعان داشتند که مشکلات بیشتری در درک سوالات مصاحبه داشتهاند چرا که افسران باید سوالات را برای این افراد تکرار کرده و یا به بیان دیگر مطرح میکردند که نتیجتا زمان مصاحبه اقزایش پیدا میکرد. البته تا به امروز شواهدی دال بر این فرضیه وجود ندارد که هر چه افراد دارای مهارت کمتری در زبان انگلیسی باشند میتوانند از افرادی که مسلطتر به این زبان هستند صادقتر باشند.
با وجود این، کماکان نحوه باورها در خصوص مهاجران و غیر بومیها میتواند بر روی مقصر یا بیگناه شناخته شدن این افراد موثر باشد. تحقیقات نشان میدهند وقتی افراد به زبان غیر مادری خود مورد مصاحبه یا بازجویی قرار میگیرند برایشان شرایط سختی بوجود میآید. تشخیص این که آیا فردی دروغ میگوید یا خیر در حالتی که فرد نسبتا مسط به زبان کشور مقصد است (در سطح متوسط یا پیشرفته از زبان قرار دارد) آسانتر از زمانی است که فرد به زبان مادریش تکلم میکند. از آنجا که دروغ گفتن در حین تکلم به زبان غیر مادری احتیاج به چندین عامل ذهنی دارد که باید هم زمان اتفاق بیافتند، افراد غیر بومی نمیتوانند به سادگی علایم دروغ گفتن یا صادق نبودن (مانند عصبی شدن،منفی بودن، جزییات) را پنهان کنند. مشخصا این خبر خوبی برای سیستم قضایی کانادا است.
قبل از این که از مزایای مصاحبه با افراد به زبان غیر مادریشان بگوییم، باید بررسی شود که وقتی با افرادی مصاحبه میکنیم که سطح زبانی مطلوبی ندارند و یا میترسند که انگلیسی صحبت کنند، چه اتفاقی میافتد. در این گونه از موارد صحت کار کرد دروغ سنج به طور معنا داری کاهش پیدا میکند. خبرگان این امر _ چه خود افسر پلیس بوده و چه قادر بودهاند که به چند زبان تکلم کنند_ این امر را انکار نمیکنند. به نظر میرسد که توانایی ذهنی لازم برای هم زمان دروغ گفتن و در عین حال تکلم به زبان غیر مادری پنهان کردن را نا ممکن کرده و این خود تا حدی کمکی به دستگاه دروغ سنج است. زمانی که سطح زبانی تا حد مشخصی ضعیف باشد، تصمیم گیرندگان احتمالا دیگر نمیدانند که آیا این حالت فرد (مانند تردید) را به حساب مشکل در برقراری ارتباط بگذارند و یا این که این امر باید به حساب دروغ گفتن فرد گذاشته شود. در این حالت است که این تصمیم گیرندگان ممکن است مرتکب خطا شوند و یا تعصبات منفی نشان دهند. البته این حالت آخر میتواند مشکل ساز باشد چرا که در کل، اکثر افراد بر این باورند کسانی که به زبان مادری خود تکلم میکنند، حقیقت را میگویند و پنهان کاری نمیکنند. البته این باور بر اساس باورهای متعصبانه است. متاسفانه چنین نگرش مثبت و خوش بینانهای در خصوص افرادی که به زبان غیر مادری خود صحبت میکنند وجود ندارد. در تحقیقی که پیش از این انجام شد، افراد عادی بر این باور بودند که کسانی که در سطوح اولیه زبان آموزی هستند، در مصاحبه دروغ میگویند. اگر این افراد فقط به جرم مسلط نبودن به زبان خارجی که مصاحبه به آن زبان انجام میشود متهم به دروغ گویی شوند، میزان منصفانه بودن نتایج این دست از مصاحبهها ممکن است زیر سوال رود. علاوه بر این احتمال آن میرود افرادی که به زبان خارجی کشور مقصد مسلط نیستند در جلسات بازجویی مقصر شناخته شوند یا اعترافات غلط انجام دهند (تکنیک Reid) که البته این امر میتواند بستگی به این داشته باشد که افسر پرونده تا چه حد بتواند متوجه دروغ گفتن افراد شود.
این سوال ممکن است برای برخی مطرح شود که چرا با افرادی که به زبان خارجی مسلط نیستند به زبان مادری خودشان مصاحبه نمیشود و متعاقبا از مترجمان برای برگرداندن گفتهها میتوان استفاده کرد. در پاسخ به این سوال باید گفت که اول از همه باید قادر باشیم مهاتهای زبانی افراد را دسته بندی کنیم، که این امر ورای آموزشهایی است که اکثر اعضای سیستم قضایی دیدهاند. قطعا هنوز معیار کاملا مشخصی در این خصوص وجود ندارد که در مصاحبههای بازجویی چگونه میزان مهارتهای زبانی افراد سنجیده میشود. منشور حقوق و آزادیهای بشر نیز در این خصوص ابهاماتی دارد: اگر حق داشتن مترجم تضمین شده است، زمان و چگونگی اعمال این حق مشخص نشده است.
دوم این که حتی اگر هم از مترجم استفاده شود، لزوما تضمینی نیست که این امر باعث تسهیل روند مصاحبه شود. مترجمها لزوما نمیتوانند رابطهی خوب و دو طرفه بین مصاحبه کننده و مصاحبه شونده ایجاد کنند و نیز نمیتوانند بر روی میزان اطلاعاتی که در طی مصاحبه بدست میآید تاثیر گذاری خاصی داشته باشند. از آن نگران کنندهتر این است که در مواردی مترجمان بدون شنیدن جواب از مصاحبه شونده، خود به سوال مطرح شده جواب میدهند و در واقع نظر خودشان را بیان میکنند. بنابر این احتمالا حضور مترجم میتواند بر روی تصمیم گیری قضایی تاثیر بگذارد و در این صورت احتمال مقصر شناخته شدن فرد نیز بالا میرود.
محققان هنوز در حال انجام تحقیقاتی در خصوص تکنیکهای مصاحبه هستند که میتواند مصاحبه شوندگان بومی و غیر بومی را در شرایطی هم طراز قرار دهد. اما این امر مستلزم داشتن مصاحبه کنندههایی است که به هر دو زبان کشور مبدا و مقصد فرد مهاجر مسلط باشند که به علت محدودیت در بودجه و تعداد کارمندان امکان پذیر نیست. اعضای سیستم قضایی باید تا زمانی که جایگزینی مناسب در این خصوص پیدا شود نهایت دقت را در این گونه مصاحبهها و جلسات به کار گیرند.
نوشته: امی لیچ استاد یار دانشگاه انتریو،
وی در این دانشگاه تحقیقات متعددی را در خصوص دروغ سنجی انجام داده و مشغول به تدریس در برنامههای روانشناسی دادگاهی است.
Join the Conversation