لیلا حاتمی در نهم مهر ۱۳۵۱ به دنیا آمد. پدرش علی حاتمی، کارگردان سرشناس سینمای ایران، و مادرش زری خوشکام، هنرپیشه سینما بوده. او در رشته ریاضی فیزیک در تهران دیپلم گرفت. در مدرسه پلی تکنیک لوزان در رشته مهندسی برق شروع به تحصیل کرد اما تحصیل در این رشته را پس از دو سال نیمه کاره رها کرد و به تحصیل در رشته ادبیات فرانسه مشغول شد. وی به علت بیماری پدرش در سال ۱۳۷۵ تحصیل را نیمهکاره رها کرد و به ایران بازگشت. سپس ضمن بازی در فیلم معروف و تحسین شده «لیلا»، با هنرپیشه مقابل خود در این فیلم یعنی علی مصفا ازدواج کرد.
مجله دادگر در تاریخ 23 جولای سال جاری میزبان این بانوی هنرمند ایرانی در شهر تورنتو بوده است. به همین بهانه گفتگویی داشتیم که در ادامه خواهید خواند:
ضمن خوشامدگویی به شهر تورنتو، اگر اشکالی نداشته باشد من شما را از همین الان لیلا جان صدا کنم. لطفا برای خوانندگان ما بفرمایید که ارتباط شما با قانون چگونه است؟ آیا همیشه تمام قوانین را رعایت میکنید؟
به قانون علاقهمند هستم و به آن احترام میگذارم اما همیشه همه قانونها را رعایت نکردهام.
بزرگترین بیقانونی که انجام دادهاید را برای ما توضیح میدهید؟
کار غیر قانونی انجام دادهام اما نمیگویم چه.
آیا فکر میکنید در سینمای ایران قوانین خاصی وجود دارد؟
یعنی در خود سینما منظورتان است؟
بله. منظورم این است که آیا در سینمای ایران قوانین نوشته شده خاصی وجود دارد که همه باید آن را رعایت کنند؟
من در جزئیات آن نیستم اما الان اینجا دو تا بحث داریم. اگر در مورد قوانین مربوط به حق و حقوق بازیگران یا دعواهایی که داریم، صحبت کنیم بله ما قوانین مشخص کاری داریم مثل این که سرکار اجازه استفاده از موبایل نداریم یا بیشتر از 12 ساعت اجازه نیست عوامل کار کنند. قراردادها قانونمند هستند و کمابیش اجرا میشوند ولی به همان شکلی که در فرهنگ ماست و همیشه جای ارفاق یا بیتوجهی وجود دارد و خیلی سفت و سخت نیست. ولی اگر کار به دعوا بکشد گمان کنم رعایت شود و حق به حق دار برسد. و اگر منظور شما محدودیتهایی است که وزارت فرهنگ و ارشاد میگذارد روی سینما گران که من اینجا جواب آن را بدهم.
من منظورم هر دو مورد است. یکی اینکه شما برای اجرای یک فیلم حتما قراردای امضا میکنید و این قرارداد قوانینی دارد. یکی این قانون منظورم بود و یکی دیگه کلا قانونی که بر سینمای ایران حاکم است. یعنی آیا قانون خاصی را به شما میدهند و میگویند که شما حتما باید آن را اجرا کنید یا برای هر موردی که پیش بیاید قانون آن را بررسی میکنند.
قوانین تقریبا همان قوانینی هستند که در چارچوب جامعه مشخص شدهاند. البته در سینما چون تصویر جامعه قاب گرفته شده و تصویر بزرگتر و منفک است، بنابراین مراقبت از آن بیشتر است و حساسیت هم بیشتر است.
شما به عنوان یک خانم موفق سینمای ایران آیا فکر میکنید که مشکلات خاصی برای خانمهای سینما وجود دارد؟ البته نه فقط سینمای ایران چون خانمها در سینمای دنیا هم با مشکلاتی روبرو میشوند اما شما به عنوان خانمی که در سینمای ایران حضور دارد این مشکلات را چگونه میبینید؟
مشکلی که من به آن آگاه باشم که مثلا در سینما هست و در جامعه نیست خیر وجود ندارد. همه چیز همانطور که در جامعه وجود دارد برای ما در سینما هم وجود دارد و من چیز خاصی در ذهنم نیست و تفاوتی نمیبینم.
آیا دستمزد خانمها در سینمای ایران با آقایان متفاوت است؟ مثلا برای یک نقش مشابه در یک فیلم اگر در نظر بگیریم.
خیر. حتی میتوانم بگویم خانمها گاهی دستمزد بیشتری هم داشتهاند. چون سینمای ایران مدتها زن محور بود و فکر میکنم این خیلی موثر بوده. در نهایت دستمزد زن و مرد تفاوتی ندارد ولی اگر بخواهم خیلی سختگیرانه بگویم بله، سلسله مراتب و تا حدودی زن و مرد بودن در کارهایی میتواند وجود داشته باشد. ولی این ربط به شکل تفکر مدیر کار یعنی کارگردان دارد و فقط مختص ایران نیست. آدم عقب افتاده همه جا هست.
در فیلم دوران عاشقی شما در نقش یک وکیل بازی کردید. میخواستم بپرسم آیا به نظر شما یک بازیگر با یک وکیل چه شباهتهایی دارند؟
هر دو از ته دل باید احساسات خود را بیان کنند تا در کارشان موفق باشند و این خیلی مهم است که شما بتوانید ایده و احساس خود را بیان کنید. چون ممکن است خیلیها ایدهها و نظرات خوبی داشته باشند ولی نتوانند آن را بیان کنند و این تاثیرگذار نیست. بازیگر ممکن است لزوما ایدههای خودش را بیان نکند اما به هر حال باید آنها را از خودش عبور دهد و از طریق اوست که این ایدهها نشان داده میشوند. هر دو برای آن که تاثیرگذار باشند، باید احساسات و نظرات خود بقبولانند و بباورانند.
آیا زمانی که دردوران عاشقی نقش یک وکیل را قبول کردید تحقیق کردید یک وکیل باید چه کارهایی را انجام دهد یا چگونه باشد؟ چون به نظر من شما آن نقش را بسیار قوی بازی کردید.
به نظر من زمانی که یک سناریو قشنگ نوشته میشود و همه چیز را طرح میکند دیگر هیچ احتیاجی به تحقیق نیست. ممکن است در اینجا حرفهای ناخوشایندی بزنم اما در این فیلم آنطور که انتظار داشتم جملهها و صحنهها طراحی نداشت. با وجود مشاور و همه امکانات به نظر من خیلی باید پختهتر از آن چیزی که بود، میشد. اما به هر حال اگر من ببینم که دیالوگ مناسبی برای کاری وجود ندارد در مورد آن مطالعه و تحقیق میکنم تاحداقل دیالوگی برای خودم درست کنم. حالا اگر خودم بتوانم انجام میدهم و اگر هم که احتیاج باشد مثل همین فیلمی که مثال زدید از افراد کارشناس کمک میگیرم. اما در کل آنطوری نیستم که برای هر کاری تحقیق کنم چون اصلا زمان اجازه نمیدهد. درست است که خیلی این کار قشنگ و رویایی است و بهتر است انجام شود اما بیشتر وقتها زمان آن وجود ندارد و نمیشود. اما به هر حال تلاش خودم را میکنم که چیزی اشتباهی گفته نشود. البته تمام این مداخله ها جزئی است و نمیتنواند در کل کار اثر زیادی بگذارد.
تا جایی که من میدانم در هالیوود زمانی که نقشی رابه بازیگر میدهند همه چیز از این که کجا قرار بگیرد، کدام سمت را نگاه کند یا چه بگوید کاملا مشخص میشود. آیا این در سینمای ایران وجود دارد که شما خودتان چیزی یا جملهای را به فیلم اضافه کنید و فیالبداهه گویی داشته باشید؟
سینمای ایران هم مثل همه جای دنیاست. بالاخره هم فیلم خوب داریم هم فیلم بد. آدم خوش سلیقه داریم و آدم بد سلیقه. آدم عمیقتر داریم یا آدمی که سرسری یک چیزی مینویسد. بله اینهایی که گفتید وجود دارد و به نظر من این توضیحات همیشه تو ذوق میزند.
شما اگر فرزند خانم زری خوشکام و آقای علی حاتمی نبودید هم بازیگر میشدید؟
نه فکر نمیکنم. نه به خاطر اینکه اگر در این خانواده نبودم به سینما علاقهمند نمیشدم. نه، به خاطر اینکه شخصیت من با فیلم ساخته شده. یعنی از نظر من تمام اخلاق یک آدم رابطه مستقیم دارد با اخلاق یک بازیگر. توانایی یک آدم هم مرتبط با توانایی بازیگر است. بنابراین انگار نهادم را در قالب یک بازیگر ریخته باشند و بعد تربیتش کنند.
میدانیم که در این سفر شما با دو فرزند گلتان همراه بودید. آیا شما مادر سختگیری هستید و بچهها باید تمام قانونهای شما را دنبال کنند یا خیر، آسان گیر هستید؟ شما خودتان را به عنوان یک مادر چگونه تعریف میکنید؟
گاهی اوقات بله گاهی اوقات هم نه. شاید به طور کلی هم بتوانیم بگوییم نه اما یک حداقلهایی وجود دارند که باید رعایت شوند ولی به غیر از این آدم سخت گیری نیستم.
زمانی که با آقای مصفا در مورد بچهها صحبت میکنید آیا تفاهم دارید یا به مشکل برمیخورید؟
نه، اصلا مشکلی نداریم. گاهی اوقات که اصلا نکتهای نداریم که به هم گوشزد کنیم چون هر دو به یک ترتیب فکر میکنیم. گاهی اوقات هم اگر پیش بیاید یک کلمه میگوییم و تمام میشود.
اگر به شما قدرتی بدهند که قانونی را در سینما تغییر دهید چه قانونی را اضافه و کدام قانون را حذف میکنید؟
من همیشه وقتی با مشکلی روبرو میشوم خیلی تحت فشار هستم و خیلی آماده هستم که داد بزنم اما بعدش به کلی یادم میرود و اصلا انگار نه انگار که چنین موضوعی وجود داشته و یا این بلا سرم آمده است. نارضایتی همیشه وجود دارد اما چیزی که الان به نظرم میرسد بگویم شرایط کاری ما در مسافرتها و نصفه شبهاست که همه با اکیپ کار میکنیم و زمانی که کار تعطیل میشود و میخواهیم برگردیم مثلا ما میتوانیم در مسیر بخوابیم اما موضوعی که همیشه باعث نگرانی میشود این است که پس رانندهها چی؟ آنها شیفت کاریشان عوض نمیشود و همیشه راه و مسیر، بعد از تمام شدن شب کاری، موضوع نگرانی جدی من بوده است. همان اتفاق وحشتناکی که برای اصغر شاهوردی افتاد که برای همیشه همچین آدم نازنینی نابود شد. راننده هم به همان اندازه کار میکند یا گروه تدارکات. گاهی اوقات آدمهایی هستند که 48 ساعت نخوابیدهاند و چشمهایشان سرخ است اما باز هم باید پذیرایی کنند. بازیگر زمانی که کارش جلوی دوربین تمام میشود استراحت میکند اما تدارکات و خدمات 24 ساعته کار میکنند، استراحت درست و حسابی هم ندارند. عجیب است که این افراد کسانی هستند که دستمزدهای زیادی هم ندارند و به راحتی میتوان برای دو شیفت نیرو استخدام کرد. مثل این که شما برای بیمار خود 24 ساعته یک پرستار استخدام کنید. یا باید هفته را نصف کنید یا باید صبح و شب را دو شیفت کنید. من فکر میکنم که باید یک شغلهایی حتما دو شیفته بشوند. مشکل دیگر من این است که موقع کار در خیابان و محیط خارجی، توالت وجود ندارد. و اغلب گروه تدارکات در خانههای مردم را میزنند که مثلا خانم حاتمی یا آقای فیلمبردار یا اعضای اصلی فیلم میخواهند از توالت شما استفاده کنند. واقعا باید یک توالت سیار همراه گروه وجود داشته باشد. و اگر بخواهم قانونی را حذف کنم میتوانم بگویم حذف پروانه ساخت فیلم است. پروانه نمایش فیلم توجیهپذیر میتواند باشد ولی نه پروانه ساخت. و دیگر حذف بعضی بندها در قراردادها که واقعا توهین آمیز و غیرمنصفانه است. مثلا میآید طرفِ اول میتواند پس از پایان کار، اگر از کار راضی بود دستمزد شما را بپردازد. اما وقتی من اعتراض میکنم مثلا میگویند این بند که مخصوص بازیگر نیست و آن را خط میزنند اما مطمئن هستم که اگر بازیگر تازه کاری باشد که اعتراضی نکند در موردش صدق میکند. شما آن کار را به صورت فیزیکی و برای مدتی که مشخص شده مثلا 12 ساعت یا 15 ساعت انجام میدهید و به همان اندازه هم دستمزد میگیرید. حالا اگر از آن کار راضی نباشند میتوانند بگویند از فردا نیا. این درست نیست بگویند اگر از کار تو راضی باشم چون مثلا ممکن است از صدای تو خوشش نیاد یا بگوید صدای خوبی نگرفتیم و این حالتی که از رئیس بترس خیلی بد است.
آیا شما موافقید که یک خانم قاضی باشد یا با شغل قضاوت برای خانمها موافق نیستید؟ یعنی با تساوی زن و مرد به صورت کامل موافق هستید؟
بله، کاملا موافق هستم. من فکر میکنم که زن یا مرد یا کسی که تجربهای میکند و در جریانی زندگی میکند قابلیت آن را دارد و دیگر جنسیتش مهم نیست و تاثیری ندارد و بیشتر جنس زندگی در قابلیت یک انسان برای انجام کار، موثر است. شکل زندگی خیلی موثرتر است. خانمی که مثلا از صبح در همان فشار و استرس و سرعت و نگرانی است که یک مرد در همان شهر، پس فرقی نمیکند. یا مثلا خانمی که در یک اندازه تعادل روانی است که یک مردی در یک غار، پس فرقی نمیکند. من فکر میکنم که شرایط است که انسانها را به قول کلیشهای داخل گیومه، دل نازک یا شکننده میکند و این موضوع به شکنندگی آن زن بستگی دارد نه به زن بودنش.
در فیلم «رگ خواب» شما در نقش یک خانم آسیب پذیر ظاهر شدید. فکر میکنید این موضوع چقدر در کشور ما واقعیت دارد؟
باز من میخواهم اصلاح کنم که من در نقش یک خانم آسیب پذیر نبودم در نقش کسی بودم که آسیب دید. اما باز این شخصیت استعداد آسیب دیدنش زیاد بود. هم خودش از لحاظ روحی و شخصیتی و هم به خاطر فضا و جو زندگی که داشت و هر دو عامل موثر بود. بعد هم عامل سومی به دلیل اتفاق احساسی موجود، پیش آمد. در واقع این 3 مورد بود که باعث انهدام این آدم شد. همین باعث قشنگی و پیچیدگی فیلم میشود زیرا فقط به یک دلیل نیست و دلایل مختلفی دارد. و به همین دلیل هم است که به دل مینشیند و برای آدم جا میافتد. ممکن است حتی شما در نگاه اول متوجه آن نشوید.
حالا شما را میبریم کمی به دنیای مجازی. از دنیای مجازی در ایران شکایتی دارید؟
نه بیشتر از دنیای حقیقی. من خودم اصلا در دنیای مجازی حضور ندارم زیرا به چیزهای مجازی اصلا علاقهای ندارم و حتی در خلوت خودم هم حتی به صورت ذهنی سراغ چیزهای مجازی نمیروم. همیشه با چیزهای ملموس ارتباط برقرار میکنم. اما از نظر من هر چه که هست حسن است. اتفاق خوبی که در این سیستم افتاده ارتباط بر قرار کردن با آدمهایی است که از هم دور افتاده بودند. برای یک دستور آشپزی اگر از کسی سوال میکردید جونش در میآمد تا جواب بدهد و اصلا دلش نمیخواست جواب بدهد. اما الان بهترین دستورهای آشپزی را شما از اینترنت به راحتی پیدا میکنید.
تنها کاری هم که من با اینترنت دارم دستور آشپزی است. برای همین هم خیلی زیاد باعث رشد فرهنگی شده است. مثلا وقتی استطاعت مالی ندارید اما میتوانید خیلی چیزها را در دسترس داشته باشید. شاید حتی دیگر دانشگاه هم بتواند وجود نداشته باشد و به نظر من کم کم هم تعطیل خواهد شد. به نظر من استاد زمانی باید وجود داشته باشد که بحث استادی مطرح باشد. وقتی این حجم اطلاعات در اختیار همه قرار بگیرد خیلی خوب است. و نکته دیگر امکان دسترسی آدمها به یکدیگر است. گاهی زندگی خیلیها به بعضی آدمها و ارتباط با آنها بستگی داشته اما به آنها دسترسی نداشتند، مثل افراد سیاستمدار. فضاهای مجازی باعث میشوند که این روابط به وجود بیاید و آنها بتوانند حرف آدمها را بشنوند و جای آنها قرار بگیرند. چیزی که شاید حتی هیچ وقت تصور نمیشد قابل اجرا باشد و آنها حتی جواب مردم عادی را هم بدهند اما الان انجام میشود و به نظر من این واقعا یک معجزه است و فوقالعاده است.
با مشکلی که به خاطر دست دادن و روبوسی با دبیر جشنواره فیلم کن در دنیای مجازی برای شما به وجود آمد چگونه برخورد کردید؟
این مشکل که در دنیای مجازی به وجود نیامد و در دنیای حقیقی وجود داشت.
ولی در دنیای مجازی بزرگ شد.
بله، اما این برای من فرقی نمیکند. از نظر من چه یک کلاغ، چه چهل کلاغ یکی است. همیشه هم از مدرسه این فکر را داشتم. برایم فرقی نمیکرد یک نفر در مورد موضوعی حرف بزند یا 10 نفر. من دوست نداشتم کسی در مورد آن حرف بزند اما اگر حرف زد دیگر مهم نبود. موضوع این است که در مطبوعات واقعی خیلی دروغ وجود دارد. شما که نمیتوانید خودتان را به تمام جهان بشناسانید. حالا شاید این مقدار در دنیای مجازی بیشتر باشد. اما وقتی هست دیگر کم و زیادش فرق نمیکند که مثلا در یک کیوسک روزنامهفروشی باشد یا مثلا فردی صفحهای به نام من درست کند که مثلا عکس بچهام را گذاشتم یا قربان صدقهاش میروم، کاری که اصلا دوست ندارم و امکان ندارد انجام دهم. ولی اصلا برایم مهم نیست و حرص نمیخورم.
در انتها میخواهم اگر ممکن است به عنوان یک خانم و بازیگر بسیار موفق در سینمای ایران که باعث افتخار خانمهای ایرانی هستید پیغامی مخصوص خانمهای ایرانی بدهید.
اگر بخواهم خیلی سریع چیزی را به عنوان نصیحت بگویم، بدون در نظر گرفتن خانم یا آقا بودن کسی میخواهم بگویم که آدم باید همیشه یک رشدی در شخصیتش داشته باشد. حالا مثلا هر چیزی که شده اما امروزش با فردایش فرق بکند و یک کار مفیدی انجام دهد حالا یا این کار میتواند شستن توالت یا حفظ کردن یک خط شعر باشد. من از هیچ کار نکردن بیزارم و این را میخواهم به همه و حتی به خودم بگویم که الان دو هفته است که هیچ کاری نکردم.
با تشکرفراوان از وقتی که به مجله دادگر اختصاص دادید، با امید دیدار مجدد شما در تورنتو!
Join the Conversation