قوانین و مقررات را میتوان در تمام جنبههای زندگی یافت و ما باید در هر حرفهای، از مسئولیتهای قانونی خود آگاه باشیم. این موضوع شامل مربیان و کلیه آموزشدهندگان ورزشی میشود. این افراد با توجه به مشاورهای که به بازیکنان خود میدهند و نحوه مدیریت و نظارت بر مشارکت ورزشکارانی که در فعالیتهای ورزشی حضور دارند، در قبال ورزشکاران خود مسئولیت دارند.
مربیان خصوصی، مربیان ورزشی و سایر مربیان باید پس از دریافت گواهینامه خود، از استاندارد مراقبتی معتبری پیروی کنند. آنها وظیفه دارند از آخرین دستورالعملهای کاریشان آگاه باشند. اگر سرمربی حرفهایی نتواند در هنگام وقوع حوادث یا صدمات به شیوهای مناسب عمل کند، مقصر است و این کار او میتواند عواقب قانونی به همراه داشته باشد.
دو نوع قصور شامل حال مربی میشود: یکی بیتوجهی و دیگری سهلانگاری است. بیتوجهی زمانی رخ میدهد که مربی از مسئولیت خود سر باز میزند. به عنوان مثال، هنگامی که ورزشکاری میخواهد وزنهای را بلند کند که بسیار سنگین است و توان بلند کردنش را ندارد، مربی مانع این کار نمیشود. سهلانگاری هم زمانی رخ میدهد که مربی به ورزشکار اجازه میدهد عملی را انجام دهد که موجب آسیب او میشود. به عنوان مثال، مربی از شاگردش که میداند زانوی آسیبدیده دارد میخواهد که پرشی بلند انجام دهد.
هر چند اغلب اوقات مشتریان و ورزشکاران قبل از آموزش، تعهدنامهای را به امضا میرسانند، اما هنگام سهلانگاریهایی که از جانب خودشان انجام میشود از مربیان حمایت نمیکنند. در مواردی که ورزشکار دچار صدمه میشود و بر اساس اتفاق رخ داده، شکایتی تسلیم میکند، پیامد حاصل ممکن است کاملاً متفاوت باشد.
حتی اگر مربی از ورزشکاری که آسیبدیده است بخواهد تمرینی را انجام دهد، اگر ورزشکار، مربی را از آسیبی که دیده است مطلع نکند، مسبب آسیب خود خواهد بود و مربی در دادگاه پاسخگو نخواهد بود. به این کار سهلانگاری مشارکتی میگویند. اما باید توجه داشت که سهلانگاری مشارکتی نمیتواند در دادگاه مطرح شود. در عوض اگر مسئولیت مابین مربی و ورزشکار آسیبدیده تقسیم شود، میزان مسئولیت هر طرف به قضاوت دادگاه بستگی خواهد داشت. به این کار سهلانگاری مقایسهای گویند.
مربیان موظف هستند از کودکان در مقابل هر گونه سوءاستفادهای محافظت کنند. این سوءاستفادهها شامل سهلانگاری، سوءاستفادهی عاطفی، سوءاستفادهی جنسی و جسمی میشوند. مربیان این مسئولیت منحصر به فرد را به عهده دارند تا مشکل را شناسایی کنند و با اقدامات لازم به ورزشکار کمک نمایند. حتی اگر مربیان این سوءرفتار را به کار نبرده باشند، باز هم بخشی از مسئولیتها آنها این است که مشکلات را شناسایی کنند و از امنیت ورزشکاران خود مطمئن شوند.
مسئولیت مربیان فراتر از جنبههای قانونی است. شناخت مسئولیتهای اخلاقی نیز به همان اندازه در دنیای ورزش و روابط مابین مربیان و ورزشکاران حیاتی است. اگرچه نقض مسئولیتهای اخلاقی ممکن است شما را به زندان نیندازد اما مربیان باید از نکات اخلاقی زیر آگاه باشند و مطمئن شوند با ورزشکاران رفتار نادرستی انجام نمیشود:
• مربیان باید محیط عاطفی سالم و امنی را ایجاد کنند که عاری از ترس، تبعیض، سوءاستفاده و آزار و اذیت باشد.
• مربیان باید ورزشهای مناسب را آموزش دهند و آنها را سرمشق قرار دهند.
• مربیان باید در انتخاب بازیکنان تیم خود رفتاری منصفانه داشته باشند.
• مربیان باید به نقش ورزش در یک کودک احترام بگذارند و تعهداتی را که ممکن است ورزشکار در زندگیاش داشته باشد، کاملاً مورد نظر قرار دهند.
همواره از نظر فرهنگی این تصور در ذهنمان پرورانده شده است که یک مربی خوب کسی است که بدون در نظر گرفتن فشارهای جسمی یا عاطفی، همواره از بازیکنانش بخواهد حداکثر توانایی خود را به کار گیرند. به نظر میرسد جامعه به این رفتارهای سختگیرانهی مربیان احترام میگذارد زیرا مردم بر این باورند که سختگیری مربی از یک ورزشکار، قهرمان میسازد و در نهایت ورزشکار را قویتر میکند. اما به لحاظ قانونی، تفاوتی که جامعه میان ساختن قهرمانان و ارتکاب به جرم قایل میشود، چیست؟ آیا مربی مسئول مرگ یا آسیب ورزشکاری است که از او میخواهد یک مایل اضافهتر بدود یا تمرین سختی را انجام دهد تا از او بازیکن بهتری بسازد؟
در اواخر سال ۱۹۹۰، دواگ دارلینگ Devaughn Darling با برادر دوقلویش در تگزاس فوتبال بازی میکردند. وی یک بازیکن دو جانبه بود یعنی در هر دو جناح حمله و دفاع بازی میکرد و همیشه در ربع چهارم بازی دچار گرفتگی عضله و آسیب میشد. دواگ نمیدانست دچار بیماری کمخونی داسیشکل است. او و برادرش هیچوقت در این رابطه آزمایش نداده بودند و به همین دلیل نمیتوانستند متوجه شوند علت خستگی دواگ در پایان بازی چیست. سرانجام در سال اول کالج هر دو آزمایش دادند و متوجه شدند دچار بیماری کمخونی داسیشکل هستند. بدون توجه به شرایط جسمی این دوقلوها، هر دو برای جلسه تمرینی سرمربی بابی بادن حضور یافتند. این تمرینات شامل فعالیتهای شدید جسمی شامل دو با پرش، غلتیدن و سینهخیز بود.
با و جود رقابتی که میان ورزشکاران حاضر در تمرین بود، هیچکس نمیخواست در حضور سرمربی، از تمرین دست بکشد. مربیان میگفتند: “قبل از این که بمیرید، از حال میروید و اگر از حال بروید، مربیان به شما میرسند.” این ذهنیتی بود که درمیان ورزشکاران وجود داشت و در ذهن آنها حک شده بود.
دواگ که در طول تمرین قبلی از حال رفته بود، پس از یک سری پرشهای خستهکننده نقش زمین شد. او مربیان را از دردهای قفسه سینه و تاری دید مطلع کرده بود اما آنها به او دستور داده بودند تمرینش را به اتمام برساند. برادرش دوارد توضیح داد که چگونه مربیان بدون در نظر گرفتن دردهای جسمی شدید دواگ بارها و بارها از او خواستند سر تمرینش برگردد. سرانجام دواگ تمرین را به اتمام رساند و از حال رفت. تقریباً کمتر از دو ساعت پس از تمرینات، دواگ از دنیا رفت. متأسفانه دواگ آخرین ورزشکاری نبود که با وجود کمخونی داسیشکل، پس از تمرینات شدید از دنیا رفت. همین اتفاق باز هم در سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۱۴ رخ داد. در تمام موارد، کالج مربوطه متهم به مرگ ورزشکار شناخته شد و خانوادههای قربانیان خسارت مالی فقدان عزیزانشان را دریافت کردند.
دکتر کاسا که به عنوان یک متخصص شناخته شده است، این واقعیت را توضیح میدهد که در تمام موارد، بیماری کمخونی داسیشکل در برنامههای ورزشی در نظر گرفته شده بود اما مربیان از انجام تمرینات لازم برای جلوگیری از چنین وضعیتی امتناع کرده بودند. و هنگامی که چنین اتفاقی رخ داد، آنها به طریق و شیوهی مناسب از فرد مصدوم مراقبت نکرده بودند.
در کنار چنین سهلانگاریهایی، عامل جدی دیگر، فرهنگ ورزشهایی مانند فوتبال در آمریکای شمالی است. مربیان خشن با این نگرش که “به هیچ وجه نباید دست کشید” و نیز ترسی که ورزشکاران هنگام مواجهه با مربی با آن روبرو میشوند یا دست نکشیدن از تمرین در کنار یک همتیمی قوی و همچنین ماهیت رقابت، همگی از جمله عواملی هستند که زندگی ورزشکاران را به مخاطره میاندازند و موجب جراحت یا حتی مرگ آنها میشوند.
اگرچه در حال حاضر تمام کالجها قوانینی را تصویب کردهاند که باید در مورد آموزش ورزشکاران از آنها پیروی شود، اما هنوز مردم نگران هستند که مبادا مربیان از ورزشکاران بخواهند فراتر از تواناییهای خود عمل کنند. در ضمن دادگاهها از افراد و مؤسسات میخواهند که در موارد بیاحتیاطی و سهلانگاری پاسخگو باشند اما برای تغییر فرهنگ ورزش و این که ورزشکاران تشویق شوند نهایت تلاش خود را به کار گیرند اما زندگیشان را به مخاطره نیندازند، به تلاش و مساعدتها اجتماعی نیاز داریم.
Join the Conversation