دادگاهها هميشه مناسبترين محل براي حل و فصل اختلافات قانوني نيستند. راههاي ديگري نيز وجود دارند که در زمان و هزينهها به صرفهتر هستند، از جمله وساطت که در برخي شرايط راه حل بهتري محسوب ميشود.
حل اختلاف بدون رفتن به دادگاه يقينا ميتوان اختلاف مالي، لغو قرارداد و حتي اختلافات حقوقي و مالي مربوط به ازدواج را بدون رفتن به دادگاه حل و فصل کرد و هزينه، زمان و استرس کمتري را متحمل شد. به همين دليل است کساني که گرفتار اختلافات قانوني هستند ميخواهند درباره وساطت و حکميت “Mediation and Arbitration” اطلاعات بيشتري کسب و از آن استفاده کنند.
در مناطق مختلف دنيا، وساطت و حکميت روشهايي با سابقه و ريشه دار هستند. در واقع، برخي فرهنگها رفتن به دادگاه را خوشايند نميدانند و در واقع صرف زمان و هزينه کمتر و حفظ حريم خصوصي در وساطت و حکميت را ترجيح ميدهند.
نويسندههاي توافقنامهها و قراردادهاي قانوني براي جلوگيري از آسيب مالي، تاخير و ساير خسارات ناشي از دادرسي در دادگاهها، روش وساطت و يا حکميت را در قراردادهاي محتلف شرط ميکنند. خصوصا در برخي از اختلافات خاص مثل طلاق يا دادخواست بيمه، وساطت و حکميت بيشتر استفاده ميشود.
همانطور که در ادامه خواهيد خواند، شخصي که وساطت ميکند يک شخص سوم بيطرف است که با هريک از دو طرف دعوي، به صورت شخصي يا گروهي، صحبت ميکند تا مشکلات را حل کند و راهحلهاي اختياري ارائه کند. حکميت نيز مشابه وساطت است با اين تفاوت که راهحلها عموما اجباري هستند.
در کانادا، قانونگذاراي فدرال و استاني، در سالهاي اخير قوانيني تصويب کردهاند که براي اجراي وساطت و حکميت چهارچوبي وجود داشته باشد و همچنين براي دادگاههايي که تصميمات اجباري را اجرا ميکنند، اختياراتي را ايجاد کنند.
وساطت چيست؟
وساطت يک جريان منظم و آسان شده براي کمک به حل اختلاف ميان مردم، شرکتها و حتي کشورهاست بدون اينکه لازم باشد به دادگاه مراجعه شود. در واقع وساطت يک روش مذاکره است که به وسيله يک شخص بيطرف اداره ميشود، به اين گونه که نتيجه وساطت براي اين فرد واسط يا ميانجي هيچ سود شخصي ندارد.
معمولا واسطه يک شخص حرفهاي است که براي کمک به افراد در شنيدن حرفهاي طرف مقابل، نگاه به موضوع از جنبه ديگر و در حل اختلاف آنها مطابق خواستههايشان تعليم ديده است. وساطت جايگزين دادرسي در دادگاه است که به وسيله وکلا، مددکاران اجتماعي و قضات انجام ميشود.
تحقيقات نشان داده است کساني که يک واسطه انتخاب ميکنند، معمولا تمايل دارند به حرف او گوش بدهند. يک نظريه اين است که هر دو طرف در اين جريان، فعالانه شرکت کردهاند و اين احساس را دارند که خودشان سرنوشتشان را کنترل ميکنند، برخلاف دستورات دادگاه که ممکن است هيچ يک از طرفين نسبت به آن راضي نباشد. وساطت ميتواند با حضور و يا بدون حضور وکيل باشد. حضور وکيل تصميمي است که به وسيله خود دو طرف و وکيلهاي آنها گرفته ميشود. اگر دو طرف بتوانند اختلافشان را به کمک واسطه حل کنند، ميتوانند بعدا با وکيلشان توافقنامهاي به شکل قرارداد بنويسند.
حتي اگر هر دو طرف تصميم دارند تا با وساطت مشکلشان را حل کنند، هريک از آنها بهتر است وکيلي داشته باشند که به آنها توصيههاي حقوقي لازم را بکند تا مطمئن شود هريک از طرفين به حقوق و مسئوليتشان آگاهي کامل دارند. قبل از امضاي توافقنامه، هردو طرف بايد نسبت به هرگونه عواقب و نتايج آن آگاهي کامل داشته باشند. واسطه وظيفه دادن توصيه قانوني را ندارد، بلکه وظيفه واسطه تلاش براي رساندن هر دو طرف به توافق است که در اين راستا واسطه با چالشهاي زيادي روبرو ميشود. به طور مثال، واسطه بايد يک محيط بيطرف و امن ايجاد کند به گونهاي که هريک از طرفين بتوانند آزادانه و بدون ترس از هرگونه پيش داوري و جانبداري صحبت کنند. دور کردن هر دو طرف از موارد مشکل برانگيز و تشويق طرفين در رسيدن به راهحلهاي سازش کارانه از ديگر چالشهايي است که يک واسطه با آن روبرو است.
ميتوان گفت که وساطت از جمله راهکارهايي است که اگر شرايط و تفاهم لازم براي اجراي آن وجود داشته باشد، ميتواند بسيار مفيدتر از حل و فصل دعوي در دادگاه باشد. درشماره بعدي، در ادامه اين مطلب خواهيد خواند که چه زماني و تحت چه شرايطي وساطت بهترين نتيجه را دارد.