1. با وجود تمام مشکلات جهانی و اتفاقاتی که در دنیا درحال روی دادن است، چرا شما بر موضوع توانمندسازی اقتصادی و کارآفرینی زنان تمرکز کردهاید؟
یک ارزش بنیادی همواره راهنمای من در طول زندگی و شغل من بوده است و آن اعتقاد به این بوده که هرکس حق مشارکت برابر در جامعه خود را دارد. سالها برای این هدف، در حرفه خودم به عنوان یک وکیل حقوق بشر، مبارزه کردهام. علاقه زیادی به موضوع حقوق زنان دارم، چون ریشه در تربیت من دارد. من توسط مادر و مادربزرگم بزرگ شدم، دو زن قوی که به من از همان کودکی، ارزش «به خود متکی بودن» را آموختند. در همان دوران کودکی، پدرم ما را ترک کرد و مادرم مجبور بود فوقالعاده سخت کار کند تا ماه را به آخر برساند. او الگویی برای من بود و زندگی شخصی و شغلیام را هدایت و تحت تاثیر قرار داد.
پس از آن و در دوران اقامت در خیابان داونینگ (محل استقرار نخستوزیر)، بسیار خوششانس بودم که توانستم به سایر نقاط دنیا سفر کنم. با زنان بسیار زیادی با سوابق مختلف ملاقات کردم که تلاش میکردند برای بهبود وضعیت زندگی خود و خانوادهشان، فعالیت اقتصادی به راه اندازند. آنان با اینکه در این مسیر با موانع قانونی، فرهنگی و اجرایی زیادی مواجه بودند، اما قدرت زیادی داشتند. شاهد آن بودم که این زنان با همکاری و پشتیبانی مناسب توسط خانوادههایشان، توانستند به دستآوردهای شگفتانگیزی، نه تنها برای خود، بلکه برای خانوادهها و جامعه و اقتصاد، دست پیدا کنند. بنابراین در سال 2008 بنیاد چری بلر برای زنان را تاسیس کردم تا از زنان کارآفرین برای توسعه و شکوفایی اقتصادیشان حمایت کنم؛ دقیقاً به این جهت که میدانستم موانع پیش روی زنان در برخی کشورها بسیار زیادتر است.
2. از نظر بنیاد شما، منظور از «زنان توانمند اقتصادی» چیست؟
بیشتر زنانی که ما حمایت میکنیم، اعم از صاحبان تجارت بسیار کوچک، کوچک و یا متوسط، اساساً خودشان بسیار مستعد و منعطف هستند. اما با این حال با موانعی برای رشد و نگهداری کار خود هستند، چرا که برای دستیابی به برخی نیازهای اساسی مانند آموزش تجاری، توسعه روابط، نقدینگی و اعتماد به نفس درحال مبارزه هستند. این همان جایی است که ما وارد میشویم؛ هدف ما کمک به رهاسازی استعدادهایی است که وجود دارد. این هدف از طریق ارایه آموزش مهارتها و اصول مالی، ایجاد روابط و معرفی زنان کارآفرین به افراد باتجربه در سراسر دنیا دنبال میود.
3. به نظر شما، مانع اصلی برای زنان کارآفرین در سال 2018 چیست؟
چالشهای اساسی متعددی بر سر راه زنان کارآفرین در سراسر دنیا وجود دارد.
ابتدا، وجود گرایشها و ذهنیتهای جنسیتی غلط و کلیشهای درخصوص «فعالیتهای حمایتی بدون حقوق» زنان است که وظایف درون منزل اساساً وظیفهای بر دوش زنان است. این ذهنیت، تاثیر زیاد و تعیین کنندهای بر توانایی زنان برای مشارکت در اقتصاد، چه به عنوان کارمند و چه به عنوان کارآفرین داشته است. در سراسر دنیا، زنان حداقل دو و نیم برابر بیشتر از مردان به کارهای بدون حقوق در منزل و فعالیتهای مراقبتی و حمایتی میپردازند. یک کارآفرین مکزیکی میگفت «یک زن تاجر بودن بسیار پیچیدهتر از یک مرد تاجر بودن است. درخصوص من، باید کارکردن را متوقف کنم، در غیراینصورت خانهام فرو میریزد. به عنوان یک تاجر زن، مدیریت زمان کار بسیار مشکلی است، و مشکل تر هم خواهد شد اگر فرزند داشته باشی».
چالش اساسی بعدی، نبود دسترسی به خدمات مالی است. بر اساس اعلام بنگاه بینالمللی مالی، تخمین زده میشود که حدود 65 درصد تجارتهای کوچک و متوسط متعلق به زنان در کشورهای در حال توسعه، محروم از خدمات موسسات مالی هستند که این معادل 260 تا 320 میلیارد دلار سرمایهگذاری است. نابرابریهای آموزشی نیز به این معضل اضافه میشود. زنان معمولاً از مهارتها، آموزشهای مالی و اعتماد به نفس لازم برای مدیریت موضوعات مالی بیبهره هستند.
4. چگونه میتوان از رفتارهای آزاردهنده فرهنگی علیه زنان در سراسر جهان، بدون هرگونه نگرش نژادی یا قومی خاص، جلوگیری کرد؟
زنان در سراسر دنیا با نابرابری و بیعدالتی مواجه هستند؛ اما با توجه به پیچیدگی موضوع، درک عمیق از آنچه درحال رخ دادن است لازم است. در بنیاد من، برنامهها با همکاری شبکهای از شرکای محلی به زنان ارایه میشود. برای اطمینان از موثر بودن برنامههای ما و تطابق با شرایط فرهنگی، از مرحله طراحی تا تکمیل با همکاری نزدیک با شرکای محلی انجام میشود. پیش از آغاز طراحی هر برنامه، ارزیابیهایی برای تعیین نیازهای زنان کارآفرین در این چارچوب و شرایط محیطی که در آن درحال کار هستند انجام میشود. برای مثال، برای انجام پروژه مسیر توسعه در کشور نیجریه، با شرکای محلیمان برای طراحی متن برنامههای آموزشی آنلاینمان برای زنان شاغل در حوزه کسب و کار، همکاری کردیم. برخی از این کمکها و همکاریها، به ظاهر ناچیز است اما برای دریافت آن، راه طولانی طی شده است. مثلاً برخی از شرکتکنندگان در برنامه آنلاین، از نقاط مختلفی از نیجریه در این برنامه شرکت کرده بودند، لذا باید مطمئن میشدیم که برنامههای تصویری بر بستر دیجیتالی مناسبی قرار گرفته ال زنان در سراسر نیجریه بتوانند از آن استفاده کنند. همکاران محلی پیشنهاد کردند که چگونه برنامههای آموزشی در چارچوب ملی و سراسری قرار گیرد، و ما از بازخورد نظرات شرکتکنندگان متوجه شدیم که متن برنامهها کاربردی است و با واقعیتها و نیازهای آنان منطبق است.
5.زنان در سراسر دنیا با مشکلات پایانناپذیری مانند دسترسی به آموزش، فرصتهای شغلی، حق زندگی سالم، و غیره روبرو هستند. به نظر شما، بزرگترین موضوعی که زنان درحال حاضر با آن روبرو هستند چیست و چگونه میتوان برای رفع آن اقدام کرد؟
من حقیقتاً معتقدم که اقدام برای توانمندسازی اقتصادی زنان در سطح جهانی، مهمترین چالش برای نبرد در طول زندگی ما است. زیرا توانایی زنان برای خودکفایی اقتصادی، معمولاً به موضوعات بزرگتری مرتبط است که زنان درگیر آن هستند مانند خشونت یا موانع برای داشتن یک زندگی جنسی سالم. توانمندی اقتصادی زنان کلید طلایی حل نابرابریهای جنسیتی زنان در هر شکل و قالب نیست، بلکه راه حل اساسی برای باز کردن قفل توانایی زنان برای اِعمال حق انتخاب است. تحقیقات نشان میدهد که توانمند سازی زنان برای استقلال اقتصادی و مالی، آثار پایدارتری از خود به جای میگذارد؛ زنان، 90 درصد از درآمد سرمایهگذاری خود را به درون خانواده میآورند. همچنین، مککینزی معتقد است اگر قرار باشد زنان و مردان نقش یکسانی را در بازار کار در سراسر دنیا برعهده بگیرند، 28 تریلیون دلار تا سال 2025 به اقتصاد دنیا اضافه خواهد شد. تا زمانی که زنان فرصتی برای بروز قابلیتهایشان نداشته باشند، رویای دنیایی عادلانهتر، امنتر، و مرفهتر به آسانی قابل دستیابی نخواهد بود.
6. نقش مردان در مقابله با موضوعات مرتبط با زنان تا چه میزان است؟
مردان بخشی از مشکل هستند، بنابراین قطعاً باید بخشی از راه حل هم باشند. نمیتوان امیدوار بود که بتوان با نابرابری جنسیتی مقابله کرد مگر آنکه مردان، هدایت بخشی از تغییرات را برعهده بگیرند. سوال اینجاست که چکونه میتوان مردان را وارد میدان مبارزه برای برابری جنسیتی کرد، و چگونه میتوان آنان را متقاعد کرد که دست از صحبت بردارند و عمل کنند. چگونه میتوان آنان را متقاعد کرد که چشمپوشی از برخی قدرتها و برتریها، قطعاً برای همه از جمله خودشان سودمند خواهد بود. مثالهای خوبی در این زمینه شنیدهام، مانند رویکردی بنیاد ماندشی، یکی از شرکای کاری ما در هند، که در برنامههای خود برای زنان مناطق روستایی، مردان خانواده را نیز فعالانه درگیر برنامه میکنند. آنان پس از شرکت یک زن در برنامههای آموزشی، چنانچه آن زن اعلام کند که فراگیری این برنامهها بدون تغییر رفتار اقتصادی همسرش، برای او کارایی نداشته، برنامههای آموزش اصول اقتصادی را برای مردان نیز برگزار میکنند. ماندشی، همچنین از مردانی که در این برنامهها شرکت میکنند، در برنامههای بزرگ محلی تجلیل میکند و به زنان شرکت کننده و همچنین مردانی که فعالانه همسرانشان را در این برنامه پشتیبانی کرده باشند، مدرک و جایزه اهدا میکنند.
البته این یکی از رویکردهایی است که در قالب چارچوب مشخص قابل اجراست. اما، در تمام برنامههایی که تمرکز آنان بر زنان است، باید مطمئن شویم که حمایت اطرافیان نیز مورد توجه قرار گرفته است.
7. به نظر خودتان، بزرگترین دستاورد شما به عنوان یک زن و به عنوان یک شهروند جهانی چه بوده است؟
من افتخار میکنم که توانستهام در کنار رسیدگی به امور خانواده، توانستهام یک فعالیت موفق را راهاندازی کنم. همچنین به تاثیری که بنیاد چریبلر برای زنان، بر زنان داشته کاملاً افتخار میکنم. علیرغم حجم فعالیت نسبتاً کوچک ما، از سال 2008 توانستهایم بیش از 140 هزار زن کارآفرین را در بیش از 100 کشور مورد حمایت قرار دادهایم. امیدوارم توانسته باشم به خوبی از موقعیت و صدای خود، برای ایجاد تغییرات مثبت استفاده کرده باشم.
Join the Conversation