نویسنده، منتقد، مترجم و پژوهشگر برجسته ایرانی، استاد بازنشسته دانشگاه تهران و دارای ۵۰ جلد کتاب در مسائل فرهنگی، ادبی و اجتماعی است. او به بیش از ۴۰ کشور دنیا سفر کرده و حدودا در ۱۰۰ دانشگاه و مجمع فرهنگی بینالمللی سخنرانی کرده است. تأسیس فرهنگسرای فردوسی و انتشار فصلنامه هستی از اقدامات او در زمینه اعتلای فرهنگ و ادب فارسی است.
– آقای دکتر، با تشکر از وقتی که برای انجام این مصاحبه در اختیار ماهنامه دادگر قرار دادید، برای شروع لطفا بفرمایید “داد” در ادبیات ایران به چه مفهومی است؟
دکتر اسلامی ندوشن: برای من جای بسیار خوشبختی است که از طریق این ماهنامه وزین با هموطنانم در این کشور هم صحبت شوم.“داد” موضوعی بوده است که بیشترین میزان از فکر بشر را در طی تاریخ به خود معطوف داشته و بیشترین آرزو را در طلب خود به کار انداخته است؛ ولی هرگز چنانکه باید به آن دسترسی پیدا نشده است. برای نزدیک شدن به آن تمهیداتی به کار رفته و سازمانهایی ایجاد شده است اما دور از آن است که بتوان گفت حق آن ادا شده است.
داد را در دو معنا در نظر میگیریم:
۱. حق فرد را ادا کردن، یعنی رسیدگی به دعاوی میان دو یا چند تن.
۲. حق جمع را ادا کردن، یعنی ایجاد توازن و تعادل در جامعه، بدان گونه که حق هر فرد بر حسب استعداد و نیازش به او داده شود.
– لطفا به طور خاص بفرمایید در شاهنامه کلمه “داد” چه معنا و مفهومی را دنبال میکند؟
دکتر اسلامی ندوشن: در شاهنامه بعد از خرد، بیشترین اهمیت به مفهوم “داد” داده شده است. داد یا دهش به معنای عدالت اجتماعی، اقتصادی و تقسیم عادلانه مواهب یک سرزمین میان مردمانش است.
شاهنامه از فریدون به عنوان یک انسان نمونه نام میبرد، چرا که او بود که به عصر شوم ضحاکی پایان داد. فردوسی میفرماید:
فریدون فرخ فرشته نبود به مشک و به عنبر سرشته نبود
به داد و دهش یافت آن نیکویی تو داد و دهش کن فریدون تویی
– چرا ایرانیان خصوصا ایرانیان باستان بر روی واژه “داد” و “دادگری” بسیار حساس بوده و آنرا بزرگ میشمارند؟
دکتر اسلامی ندوشن: وضع زندگی اجتماعی در دوران هخامنشی چندان روشن نیست؛ اما به طور کلی، مردم در آن زمان در آرامش و سلامت نسبی زندگی میکردند. آن چه از کتیبه داریوش و گواهی نویسندگان یونانی برمیآید نشانگر آن است که ایرانیان نسبت به امر دادرسی سختگیر بودند و مراقبت داشتند که نسبت به دعاوی افراد بررسی درست صورت گیرد. یک روایت حاکی از آن است که یک قاضی که در وظیفه خود کوتاهی کرده بود، پوستش را کندند و به زیر پای قاضی جانشینش انداختند که عبرت دیگران شود. این به گواهی مورخین یونانی است که از کشور رقیب بودند. گزنفن در کتاب کورش نامه از ایران به عنوان کشوری نمونه یاد میکند و البته نشانه سلامت یک جامعه، وضع دادرسی و اجرای حق در آن جامعه است.
اگر داد و دهش میتوانست پایگاه زندگی قرارگیرد، بسیاری از مسائل بشری حل میشد. چه خوب بود اگر در کنار سازمان ملل یک سازمان مردمی ایجاد میشد که شعارش داد و دهش بود و آن را در عمل توصیه میکرد. نبود و عدم رعایت آن موجب آشوب، کشتار و ویرانی در جهان شده است که در شرق و غرب ناظر آن هستیم. چه خانمانهایی که یک شبه ازهم پاشیده شده است و به راستی باید عرق شرم بر پیشانی بشریت متمدن بنشیند که تنها نظارهگر است و چارهای نمیاندیشد. حافظ میفرماید:
کاغذین جامه به خوناب بشوییم که فلک رهنمونیم به پای علم داد نکرد
البته ادبیات جهان سرشاراست از شرح نبود داد در جامعه بشری؛ ولی امروزه با همه ادعاهای سازمان حقوق بشر، سازمان ملل و دیگر نهادهای دموکراتیک، وضع به آن گونه است که میبینیم. وجود میلیونها آواره و پناهجو نشان دهنده آن است که رنگها تغییر کرده است ولی نیرنگها بر جای است.
– لطفا بفرمایید در کل چه نیازی به وجود “دادگری” و دستگاههای مربوط به پیگیری آن مانند “دادگستری” است؟
دکتر اسلامی ندوشن: انسان ذاتاً موجودی است که میخواهد دلخواه خود را پیش ببرد، ولی چون در اجتماع زندگی میکند، چه بسا که این دلخواه با خواسته دیگران برخورد پیدا کند. از این جا است که اختلاف و کشمکش پیش میآید که میتواند گاه به جنگ و ستم بکشد. از این رو دستگاه قضایی برای حل اختلافها ایجاد شده است تا از پایمال شدن حقوق مردم جلوگیری کند. وجود چنین دستگاهی که با بی طرفی و سلامت عمل کند، افراد را قبل از ارتکاب جرم به فکر وا میدارد، و اگر ستمی مرتکب شوند چون دادرسی بر طبق قانون صورت میگیرد، جای اعتراض برای شخص محکوم باقی نمیماند.
دادگستری به همراه آموزش و مطبوعات سه رکن راهبردی جامعه هستند. اگر دادگستری قابل اعتمادی در کار نباشد، آموزش و مطبوعات هم ناکارساز میمانند. مردم در حرف زدن و نوشتن، خود سانسوری به خرج میدهند و آنگاه است که سکوت در سینه گره شده به صورت آشوب اجتماعی سر بر میآورد.
– به عنوان آخرین سوال، بفرمایید چرا “انوشیروان” در فرهنگ ایرانیان به عنوان سمبل “دادگری”مشهور است؟
دکتر اسلامی ندوشن: در دوران جدید درباره انوشیروان که به دادگر معروف شده است، بحثهای زیادی مطرح شده و راجع به عادل بودنش حرفهای زیادی پیش آمده است. در دیدگاه اول، آن گونه که در این هزار و پانصد سال معروف بوده، او را عادل میشناسند و در دیدگاه دوم به علت کشتار مزدکیان او را ضّد مردم و انسانیت قلمداد میکنند. البته پس از خیزش مزدکی، کشور دستخوش هرج و مرج بود و او نظم تازهای بر قرار کرد و حکومت ساسانی را تا صد سال دیگر استقرار بخشید؛ ولی مخالفینش (چپها) او را به همین علت نمیبخشند. سوال این است: آیا جامعه آن زمان در هزار و پانصد سال پیش، ظرفیت آن را داشت که “نظم مزدکی” یعنی “اشتراک زن و خواسته” را تحمل کند؟ البته هر عملی، عکس العملی دارد. زیادهرویهای جامعه طبقاتی ساسانی موجب جنبش مزدکی شد، ولی جامعه آمادگی قبول آن را نداشت.
با این حال، ذات بشر در یک تیره از فکر خود طالب برابری است و همین هم است که اندیشه ناشی شده از مکتب فردی مردود شد. لقب عادل که به انوشیروان داده شد بیشتر برای آن است که مقداری نظم و قاعده در کار نهاد و چندی کشور را آرام کرد، ولی کافی نبود که بتواند حکومت ساسانی را از شیب انحطاطی باز دارد.
– از طرف خودم و ماهنامه “دادگر” کمال تشکر از شما را برای قبول این مصاحبه دارم و آرزو دارم که همواره شاد و سلامت باشید.
دکتر اسلامی ندوشن: من هم از شما برای انجام این مصاحبه تشکر میکنم و برای شما و همه هموطنان عزیزم در سراسر دنیا به خصوص هموطنان عزیز ساکن تورنتو آرزوی سلامتی و شادی دارم.
گفتگو از: درسای شفیعی