پایان جنگ سرد، امید بسیاری را نزد مردم جهان به وجود آورد. مردمی که برای سالهای طولانی در آرزوی مشاهده دنیای جدیدی بودند که درگیریها و جنگها در آن پایان یافته و صلح و امنیت به جای آن مستقر شود. اما پایان این دوران بر خلاف تمام انتظارها، پایان خشونتها، قتل عامها و جنگها نبود و با وقوع درگیریهای خونبار قومی و منطقهای، جهان با تهدیدها و خطرات جدیدتری که امنیت بینالمللی را مورد مخاطره قرار میداد مواجه شد.
حادثه 11 سپتامبر 2001 که در واقع نقطه عطفی در جهانی شدن تروریزم بود، توجه جامعه جهانی را به خطری که نه تنها امنیت یک کشور یا ملت بلکه امنیت تمامی بشریت را مورد تهدید قرار میداد، جلب کرد. ویژگی بارز تهدیدهای امنیتی جدید این است که به طور فزایندهای از مجموعه اقدامات و عملیاتی در مقیاس جهانی که میتواند با تخریب و کشتار وسیع همراه باشد، بهره میگیرد.
یکی از مهمترین و جنجالیترین تئوریهای مطرح شده پس از جنگ سرد، نظریه “برخورد تمدنها” از سوی ساموئل هانتینگتون Samuel Huntington بوده است. از نظر هانتینگتون، در نقشه امنیتی جدید جهان، “رقابت بین ابرقدرتها” جای خود را به “برخورد میان تمدنها” میدهد. از این منظر، دنیای پس از جنگ سرد، نه با درگیریهای ایدئولوژیک و اقتصادی بلکه با “درگیریهای فرهنگی” که اغلب با عامل “مذهب” نیز تقویت میشود، قابل تعریف است. جنگهای جدید در امتداد خط گسل تمدنهای بزرگ روی میدهند. به اعتقاد هانتینگتون، اختلاف میان تمدنها هم واقعی و هم بنیادی است. این اختلافات در طول تاریخ شکل گرفته و با تفاوتهایی در تاریخ، زبان، فرهنگ، سنت و از همه مهمتر دین یا مذهب تشدید شدهاند. وی این نکته را متذکر میشود که تعامل فزاینده بین مردم تمدنهای مختلف در “دنیای در حال کوچک شدن” موجب افزایش آگاهی و در عین حال تقویت اختلافات و دشمنیها بین مردم میشود. به علاوه، فرآیند جهانی سازی و مدرنیزم اقتصادی و اجتماعی از طریق جدا کردن مردم از هویتهای دیرینه بومی یا محلی خود و تضعیف دولتهای ملی (به عنوان منبع اصلی هویت مردم)، به بروز “بحران هویت” در مردم میانجامد. در بسیاری از نقاط جهان، این شکاف هویتی میتواند با جنبشهای بنیادگرای مذهبی که قادرند از مرزهای ملی فراتر رفته و هویت جدیدی را شکل دهند، پر شود.
چند سال پس از مطرح شدن این نظریه، هانتینگتون در سال 1996 با انتشار کتابی تحت عنوان “برخورد تمدنها و بازسازی نظم جهانی” The Clash of Civilizations and Remaking of World Order بخشهایی از تئوری اولیه خود را تعدیل نمود و آنچه را که وی از آن به عنوان “برخورد” اجتناب ناپذیر تمدنها Inevitable clash of civilizations نام برده بود، با اشاره به نکاتی همچون “وجوه مشترک تمدنها” Commonalities of civilizations ، “چند- فرهنگی جهانی” Global multiculturality و “تعامل میان قدرت و فرهنگ تمدن غربی و قدرت و فرهنگ تمدنهای غیر غربی” Interaction of Western power and culture with the power and culture of non-Western civilizations مورد بازنگری قرار داد و تعامل “بین- فرهنگی” میان تمدنها Cross-cultural interactions را تا حدودی امکان پذیر دانست.
هر چند نظریههانتینگتون (همراه با نظریات برنارد لویس و فرانسیس فوکویاما) در باره شرایط پس از جنگ سرد مورد نقد و انتقاد شماری از اندیشمندان سیاسی قرار گرفته است اما همانگونه که فرد دالمایر Fred Dallmayr استاد فلسفه و علوم سیاسی دانشگاه نوتردام اشاره کرده “آنچه که کار هانتینگتون را به طور ویژه در فضای جدید قابل توجه نموده این است که وی با تمرکز بر تحولات پس از پایان جنگ سرد، سطح تجزیه و تحلیل قدرت را از سیاست داخلی به عرصه جهانی و بینالمللی توسعه داده است.”
بر خلاف نظریاتی که دور بی پایان خشونت و هرج و مرج بینالمللی را به تصویر میکشند، نظریه “گفتگوی تمدنها” Dialogue among civilizations با تکیه بر وجوه مشترک بین فرهنگها و تمدنهای مختلف، بر ضرورت گفتگو، مصالحه و همکاری میان آنان با هدف پیشبرد صلح و امنیت جهانی تاکید مینماید. این طرح در ابتدا توسط محمد خاتمی رییس جمهور اسبق ایران در 21 سپتامبر 1998 به مجمع عمومی سازمان ملل متحد ارائه شد و مورد استقبال کشورهای عضو این سازمان قرار گرفت. بر اساس قطعنامه شماره 53/22 مورخ 16 نوامبر 1998 پنجاه و سومین نشست مجمع عمومی سازمان ملل، سال 2001 به عنوان سال “گفتگوی تمدنها” نامگذاری شد. در این قطعنامه، از همه کشورهای عضو، یونسکو و سازمانهای غیر دولتی خواسته شد تا با تدوین و اجرای برنامههای مناسب، در ترویج ایده گفتگوی تمدنها تلاش نمایند. گام مهم دیگری که در همین زمینه برداشته شد، تصویب یک برنامه عمل جهانی Global Agenda and Program of Action به شماره 56/6 در پنجاه و ششمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل در تاریخ 21 نوامبر 2001 بود. افزون بر پیشنهادات و راهکارهای متعدد، در یکی از بندهای این “برنامه عمل”، از کشورها و جوامع مدنی خواسته شده است تا از وجود جوامع مهاجر در کشور میزبان به عنوان پلی برای ترمیم هر گونه فاصله یا سوء تفاهم فرهنگی بهره گیری نمایند.
متاسفانه سیر تحولات خشونت آمیز سالهای اخیر در نقاط مختلف جهان و ظهور سازمانها و گروههای تروریستی، اعمال وحشیانه، نسل کشی و کشتارهای جمعی به ویژه با انگیزههای فرقهای، قومی و مذهبی که ویرانی، آوارگی و قربانی شدن صدها هزار نفر (از جمله زنان و کودکان) را در پی داشته، حاکی از آن است که مصوبههای سازمان ملل در باره عدم خشونت و تشویق گفتگو، به خودی خود کافی نیست و در حالیکه جامعه جهانی تا رسیدن به این آرمان خود راه درازی در پیش دارد، تحقق آن بدون همکاری جدی کشورهای عضو سازمان ملل متحد امکان پذیر نخواهد بود. در عین حال باید تاکید کرد که صلح پایدار برای بشریت نیز بدون مذاکره و تفاهم حاصل نخواهد شد و اقدامات غیر مسالمت آمیز و مبتنی بر فرقه گرایی، نژاد پرستی، تبعیض و بیعدالتی، همچنان خشونت را بازتولید نموده و پیامدهای دهشتناکی را برای بشریت رقم خواهد زد. از این رو تلاش برای نهادینه ساختن گفتگو، و جایگزینی دشمنی و خشونت با گفتمان انسانی، احترام و درک متقابل فرهنگی، وظیفهای است که باید در تمامی سطوح محلی، ملی، منطقهای و بینالمللی به طور مداوم مورد توجه و پیگیری قرار گیرد.
21 سپتامبر (30 شهریور) روز گفتگوی تمدنها نام گرفته است. در نکوداشت این روز سهیم شویم.
تالیف و ترجمه: مرتضی قانون
Compiled and Translated by: Morteza Ghanoun
In this article
- مناسبتها
- 11 سپتامبر
- 21 سپتامبر
- Dialogue among civilizations
- Fred Dallmayr
- Global Agenda and Program of Action
- Morteza Ghanoun
- Samuel Huntington
- The Clash of Civilizations and Remaking of World Order
- بحران هویت
- برخورد تمدنها و بازسازی نظم جهانی
- برنارد لویس
- برنامه عمل جهانی
- پنجاه و سومین نشست مجمع عمومی سازمان ملل
- پنجاه و ششمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل
- تروریزم
- جنگ سرد
- درگیریهای فرهنگی
- روز گفتگوی تمدنها
- ساموئل هانتینگتون
- صلح و امنیت جهانی
- فرانسیس فوکویاما
- فرد دالمایر
- قطعنامه شماره 53/22
- مجمع عمومی سازمان ملل متحد
- محمد خاتمی
- مذهب
- مرتضی قانون
- نظریه برخورد تمدنها
- نظریه گفتگوی تمدنها